از شرایط زندگیم خسته شدم😔

بچهام دوهفتس مریضن،دکترم بردم یروز خوبن یروز بد،مامانم همش مریضه،نمیدونم واقعا همش مریضه یا خودشو میرنه ب مریضی،خستمون کرده بقران،هروز دکتر،هروز بیمارستان،هردکتری ک بگید رفته و همش مربضه،انتطار داره زندگیامون ول کنیم بزیم پیشش بمونیم،هروز زنگ میرنه ب بهانه ها مختلف منو میکشونه خونش،خونشونم یه اپارتمان تاریک و سرد،شوهرم میگه هی بچهامو میبری خونه مادرت مریض میکنی میای،هروقت مشکلی داریم هیچ جوره نمیتونیم روش حساب کنیم تا مثلا میگم بچهامو بگیر برم دکتر فوری خودشو میندازه ک وای درد دارم و...!!حتی برا هردو بچم تک وتنها خودم مراقبت کردم،خواهرمم یه استان دیگس و سالی یبار بزور میاد اینجا،شوهرم یه ادم سرد و بددهنه،همیشه تو خونم حتی تا سر کوچه هم نمیرم،موندم خدا کی میخاد مشکلات منو حل کنه؟😔