می دانی چی باعث شد اینهمه دوستت داشته باشم و از فکر کردن به تو دست بر ندارم؟! تو کودکِ غمگین و سرکوب شده ی درونم را از زیر آوار بیرون کشیدی، گرد و خاکش را تکاندی، بغلش گرفتی، تحسینش کردی و دوستش داشتی. تو زمانی از راه رسیدی که من نیاز داشتم حس کنم برای کسی، بیشتر از هرکسی اهمیت دارم.تو در موعد زخم های عمیق من رسیده بودی و برای کودک تنها و ترسیده ی درونم، پناه شدی و این منطقی ترین دلیلی ست که برای دوست داشتنت سراغ دارم.نرگس صرافیان طوفانتو قصهی ناتمام من هستی و پایانی برایم نداری................تو قشنگ ترین سهم من از دنیایی......بدترین حالتی که ممکنه برای یه آدم پیش بیاد اینه که همزمان هم احساسی باشه و هم منطقی، یعنی قلبش داره مچاله میشه ها، ولی مجبوره منطقی تصمیم بگیره، بعدش باید روزها و ماهها و حتی سالها بشینه به قلبش توضیح بده که اگه اون کارو نمیکردم بیشتر مچاله میشدی.اما مگه قلب حالیشه؟ وقتی دیگه صلحی نباشه بین عقل و قلبت، انگار لای منگنه ای، چون نه مغزت قلب داره، و نه قلبت مغز.
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
می دانی چی باعث شد اینهمه دوستت داشته باشم و از فکر کردن به تو دست بر ندارم؟! تو کودکِ غمگین و سرکوب شده ی درونم را از زیر آوار بیرون کشیدی، گرد و خاکش را تکاندی، بغلش گرفتی، تحسینش کردی و دوستش داشتی. تو زمانی از راه رسیدی که من نیاز داشتم حس کنم برای کسی، بیشتر از هرکسی اهمیت دارم.تو در موعد زخم های عمیق من رسیده بودی و برای کودک تنها و ترسیده ی درونم، پناه شدی و این منطقی ترین دلیلی ست که برای دوست داشتنت سراغ دارم.نرگس صرافیان طوفانتو قصهی ناتمام من هستی و پایانی برایم نداری................تو قشنگ ترین سهم من از دنیایی......بدترین حالتی که ممکنه برای یه آدم پیش بیاد اینه که همزمان هم احساسی باشه و هم منطقی، یعنی قلبش داره مچاله میشه ها، ولی مجبوره منطقی تصمیم بگیره، بعدش باید روزها و ماهها و حتی سالها بشینه به قلبش توضیح بده که اگه اون کارو نمیکردم بیشتر مچاله میشدی.اما مگه قلب حالیشه؟ وقتی دیگه صلحی نباشه بین عقل و قلبت، انگار لای منگنه ای، چون نه مغزت قلب داره، و نه قلبت مغز.
ببخشا اگه رک میگم ولی خیلی خری اگه باز قبولش کنی:/
😑😑
می دانی چی باعث شد اینهمه دوستت داشته باشم و از فکر کردن به تو دست بر ندارم؟! تو کودکِ غمگین و سرکوب شده ی درونم را از زیر آوار بیرون کشیدی، گرد و خاکش را تکاندی، بغلش گرفتی، تحسینش کردی و دوستش داشتی. تو زمانی از راه رسیدی که من نیاز داشتم حس کنم برای کسی، بیشتر از هرکسی اهمیت دارم.تو در موعد زخم های عمیق من رسیده بودی و برای کودک تنها و ترسیده ی درونم، پناه شدی و این منطقی ترین دلیلی ست که برای دوست داشتنت سراغ دارم.نرگس صرافیان طوفانتو قصهی ناتمام من هستی و پایانی برایم نداری................تو قشنگ ترین سهم من از دنیایی......بدترین حالتی که ممکنه برای یه آدم پیش بیاد اینه که همزمان هم احساسی باشه و هم منطقی، یعنی قلبش داره مچاله میشه ها، ولی مجبوره منطقی تصمیم بگیره، بعدش باید روزها و ماهها و حتی سالها بشینه به قلبش توضیح بده که اگه اون کارو نمیکردم بیشتر مچاله میشدی.اما مگه قلب حالیشه؟ وقتی دیگه صلحی نباشه بین عقل و قلبت، انگار لای منگنه ای، چون نه مغزت قلب داره، و نه قلبت مغز.
می دانی چی باعث شد اینهمه دوستت داشته باشم و از فکر کردن به تو دست بر ندارم؟! تو کودکِ غمگین و سرکوب شده ی درونم را از زیر آوار بیرون کشیدی، گرد و خاکش را تکاندی، بغلش گرفتی، تحسینش کردی و دوستش داشتی. تو زمانی از راه رسیدی که من نیاز داشتم حس کنم برای کسی، بیشتر از هرکسی اهمیت دارم.تو در موعد زخم های عمیق من رسیده بودی و برای کودک تنها و ترسیده ی درونم، پناه شدی و این منطقی ترین دلیلی ست که برای دوست داشتنت سراغ دارم.نرگس صرافیان طوفانتو قصهی ناتمام من هستی و پایانی برایم نداری................تو قشنگ ترین سهم من از دنیایی......بدترین حالتی که ممکنه برای یه آدم پیش بیاد اینه که همزمان هم احساسی باشه و هم منطقی، یعنی قلبش داره مچاله میشه ها، ولی مجبوره منطقی تصمیم بگیره، بعدش باید روزها و ماهها و حتی سالها بشینه به قلبش توضیح بده که اگه اون کارو نمیکردم بیشتر مچاله میشدی.اما مگه قلب حالیشه؟ وقتی دیگه صلحی نباشه بین عقل و قلبت، انگار لای منگنه ای، چون نه مغزت قلب داره، و نه قلبت مغز.
مرحله سختش همون رفتن و اولیش بود اونو گذروندی باز خودتو ننداز تو اشتباه وقتی میگی موجیه طرف
اره درسته ☹️
می دانی چی باعث شد اینهمه دوستت داشته باشم و از فکر کردن به تو دست بر ندارم؟! تو کودکِ غمگین و سرکوب شده ی درونم را از زیر آوار بیرون کشیدی، گرد و خاکش را تکاندی، بغلش گرفتی، تحسینش کردی و دوستش داشتی. تو زمانی از راه رسیدی که من نیاز داشتم حس کنم برای کسی، بیشتر از هرکسی اهمیت دارم.تو در موعد زخم های عمیق من رسیده بودی و برای کودک تنها و ترسیده ی درونم، پناه شدی و این منطقی ترین دلیلی ست که برای دوست داشتنت سراغ دارم.نرگس صرافیان طوفانتو قصهی ناتمام من هستی و پایانی برایم نداری................تو قشنگ ترین سهم من از دنیایی......بدترین حالتی که ممکنه برای یه آدم پیش بیاد اینه که همزمان هم احساسی باشه و هم منطقی، یعنی قلبش داره مچاله میشه ها، ولی مجبوره منطقی تصمیم بگیره، بعدش باید روزها و ماهها و حتی سالها بشینه به قلبش توضیح بده که اگه اون کارو نمیکردم بیشتر مچاله میشدی.اما مگه قلب حالیشه؟ وقتی دیگه صلحی نباشه بین عقل و قلبت، انگار لای منگنه ای، چون نه مغزت قلب داره، و نه قلبت مغز.