سلام...نمیدونم چی بگم از حالم و این روز نحس...نزدیک یک ماهه که منو شوهرم باهم بیرون نرفتیم...همش قول الکی امروز میبرمت فردا میبرمت...من رسما زندانیم تو خونه اجازه تنها بیرون رفتن ندارم...امروز سالگرد ازدواجمون بود گفتم شام بریم بیرون گفت نه بعدش من هیچی نگفتمو ناراحت شدم که گفت بریم...رفتیم طبقه پایین از مادرش خدافظی کنیم که گفتم امشب شام سهم ما درست نکنید ما شامو بیرون میخوریم(هر هفته جمعه شام خونشونیم) که اونم هی از شوهرم میپرسید یعنی شام بیرونید یعنی نمیاید؟که شوهرم گفت نه این واسه خودش میگه میایم رفتیم توی راهرو گفتم یعنی چی مگه نگفتی بیرون میریم شامو که خیلی عصبی جواب داد زهرمار اشغال عوضی من همون طوری خشکم زد!!رفتم خونه خودمون و نشستم تو اتاق و از بدبختی گریه کردم...مادرش اومد پشت در اتاق و میگفت بیا بیرون کارت دارم که من انقد حالم بود اصلا هیچی نمیگفتم صدای شوهرمم میومد که میگفت ولش کن اشغالو ولش کن بمیره ....من پشت درنشسته بودم یهو با شدت درو باز کرد اومد چندتاکوبید تو صورتم منم واسه دفاع از خودم میزدمش ولی زور من لاغرمردنی کجا و زور یه مرد کجا؟؟مادرش اومد جدامون کرد...خیلی شکستم خیلی!!از حالم نگم براتون واسع دشمنمم نمیخوام زنگ زدم به بابام که بیا منو ببر...وسایلمم جمع کردم..پدرم به شوهرم زنگ زد که دخترم چی میگه و شوهرمم گفت الکی بزرگش میکنه والا دخترت زیاد توقع داره من نگفتم شام بیرون میبرمش(نگید حتما وضعش خوب نیس وضع شوهر و پدرشوهرم خیلی خوبه)...پدر و مادرم زنگ زدن که ما دنبالت نمیایم و بساز زندگیتو و از این نصیحتای هزارسال پیش که نباید طلاق بگیری....من خیلی بیچارم وسایلمو جمع کردم فردا با آژانس برم...خیلی شکستم..مگه یه دختر19سالع چقدر کشش این همه بدبختیو داره....چرا زندگی من اینطوری شد؟! :)
اللَّهُمَّ صَلِّ على محمّدٍ وعلى آلِ محمَّدٍ، كما صَلَّيتَ على إبراهيمَ وعلى آلِ إبراهيمَ إنّكَ حَميدٌ مَجِيدٌ، وبارِكْ على محمدٍ وعلى آلِ محمّدٍ، كَما بارَكتَ على إبراهيمَ وعلى آلِ إبراهيمَ إنّكَ حَميدٌ مَجيدٌ
وووووی یعنی به حرف یه پسر غریبه بیشتر اعتماد دارن تا دخترشون که 19 ساله بزرگش کردن؟
بخدا من شده نه بخاطر رفتار شوهرم بخاطر رفتار خانوادم خودمو از پل مینداختم پایین
لایک نکنننننن🦖، اگ تو یه تاپیک دیگ بات بحث کردم ولی تو یه تاپیک دیگ بات مهربون بودم بدون اسم کاربریا یادم نمیمونه وگرنه من هنوزم ازت بدم میان عن خانوم فضول😒🔫🔫 کاربر نی نی سایتی عزیز: حس ششم و زهرمااااار حس ششم و مرضضضض چالش ناشناس، حرفی سخنی بوگو : https://harfeto.timefriend.net/16728622879540
یکم داری سخت میگیری نمیگم کاراون درسته ولی تو هم عاقله وباقدرت وسیاست برخورد کن
دیدی که سخت نیست تنها بدون من!!!دیدی که صبح میشود فردا بدون من !!!! این نبض زندگی بی وقفه میزند!!!فرقی نمیکند بامن بدون من💕💕دیروز گرچه سخت...امروز هم گذشت....طوری نمیشود فردا بدون من💕💕💕💕 همیشه میگم مگه آخرش مرگ نیست پس میگذرم❤ به خودم ودنیا سخت نمیگیرم💖💖 توتاپیکایی که مادرا بهم احتیاج دارن سعی میکنم باتوجه به اطلاعاتم کمک کنم😇خوشحال میشم بتونم ی مادر روازنگرانی دربیارم❤❤❤بجای تاپیک خیانت وخانواده شوهرو...