مادرشوهرمم همیشه هستتت

من همشون رو نگفتم عزیزم بله توشون استثنا هم زیاد هست

وای خیلیاشون اینجورین حالا شما باهاشون برخورد نکردین و ندیدین ولی هستن توی شهر یا روستا هم فرقی نمیکنه.

ببرش مشاور شاید اونجا حالیش شد.

نمی‌فهمم یه پسر که هنوز از نظر شخصیتی مستقل نشده ازدواج کردنش چیه.

مگه بچه دبستانی هستی همه جا مامانتو می‌بری 

چرا از پدر مادر خودت ماشین نمیگیرین؟

اصلا بگیم اونا ازتون دورن نمیشه.

خب با اسنپ برین با مترو اتوبوس

خداروشکر مشهد که تمامی نقاطش مترو خور و اتوبوس خوره.

چرا منت یکی دیگه رو میکشین وقتی ازتون انتظار دارن هرجا میرین دنبالتون بیان.

اصلا اگر مغزی داشته باشن

عروسک؟😹

مثال درستی نبود

درخواست بدید لطفا

ببین من اصلا روم نمیشد جوابشون رو بدم اصلا هیچ اعتراضی نمیکردم چیزی نمیگفتم،پدرشوهرم انقد باهام لج میکرد که نگوووووووووو  من که میرفتم خونه مامانم کل اتاقمو میگشتن مثلا یه چیزای میذاشتم یه گوشه ایی که عقل جن بهش نمیرسید وقتی برمیگشتم میفهمیدم انقد گشتن پیداش کردن😶

تازه هنوزم گاهی اوقات بعده ۸ سال مادرشوهرم مثلا برا کسی تعریف میکنه میگه عروس پیش خانواده شوهر واینمیسه (ما با این همه بی آزاری و خوبی وفقط ۲ نفر بودیم و توی خونمون دختر پسر مجرد نداشتیم و هیچچچچچچچچ  اذیت آزاری نداشتیم عروسمون پیشمون واینساد😐😐😐😐😐🤐

شوهرت اشتباه میکنه بعضی وقتها نیاز ادم اخرات دونفره داشته باشه. 

آره واقعا 

من ۲۰ سالم بود ازدواج کردم عزیزم

آره خیلی😄😄😄الان دیگه بعده ۸ سال یه کم عادی شده ولی اون اوایل دلم میخاست در و دیوار خونمو بوس کنم انقد که ذوق داشتم و خوشحال بودم رومم نمیشد خوشحالیمو به خانواده شوهرم نشون بدم😄😄😄چون پدرشوهرم سریع متلک مینداخت میگفت ببین میخان از ما جدا بشن خوشحالی میکنن🤭🤭🤭🤭

بخدا گدایی کردن شرف داره به زندگی با خانواده شوهر اصلا غصه نخور ان شاءالله وضعتون خوب میشه

منم روانی شده بودم ار دستشون رومم نمیشد اصلا اعتراض کنم هیچی نمیگفتم اونام فکر میکردن همه چی آرومه من چقد خوشبختم😄😄😄من فقط به شوهرم اعتراض میکردم ولی اونم نمیرفت هیچوقت بگه بهشون، میگفت که من خراب نشم جلوشون

😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂وای خدا از دستت

ببین میگم بیرون میرفتم از خونه بعدش کل اتاقمو زیر و رو میکردن همه جاشو میگشتن چیزی جایی قایم میکردم پیداش میکردن

میگم تا بیشتر کرک و پرت بریزه🤣🤣

منم خیلی خجالتی بودم اصلا روم نمیشد اعتراض کنم هیچی نمیگفتم بهشون هنوزم که هنوزه مادر شوهرم پیش بعضیا میگه عروس پیش خانواده شوهر واینمیسه ما با این همه بی اذیت و آزاری فقط ۲ نفر بودیم نه دختر پسر مجردی داشتیم نه چیزی ولی عروسمون پیشمون واینساد😒

آره از اولش رفتیم ۲۰ سالم بود چون شرط کردن گفتن ما دوست داریم عروسمون یکی دو سال پیشمون باشه همین یه بچه رو داریم دلمون نمیخاد ازش دور شیم و این حرفا ...با اینکه خونه شوهرم خالی بود اون مدت ۲ سال

آره خیلی خیلی راحت شدم از دستشون فقط هنوزم مسافرت بدون اونا نمیتونیم بریم اگه بفهمن ناراحت میشن پدرشوهرم میگه نمیزارم پسرم توی جاده تنها باشه خطره باید خودمم پیشش باشم😐😐😅😅

البته از حق نگذریم خوبی های زیادی بعد از مستقل شدنم برامون داشتن آدمای خیلی بدی نیستن فقط بابد دور ازشون زندگی کرد پیششون باشی عاصیت میکنن

توی شرایط سخت🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

رابطمونم زیاد بود بدبختی کاش سرد بودیم خیلی اذیت میشدیم

ما میرفتیم خونه مادرم طفلی از اوضامون خبر داشت که اونجا هیچوقت تنهامون نمیزارن و مثل گشت ارشاد پشت در اتاقمونن پامیشد میرفت خونه خواهرام که ما تنها باشیم

آره خیلی🥴