2454
2563
لنگه و کنگ دوتا شهر هستن که فاصلشون باهم یک دقیقه هست و این دوتا شهر قدیما در تصرف  پرتغا ...

والا پرتغالی هام همچین خوشگل نیستنا. از این منطقه و ژنتیکشون کسی تابحال تحقیق کرده؟ یا مستند ساخته نشده؟

چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده  سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ...زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ...بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤


بچه ها امروز بالاخره وسایل مونده جهیزیه امو خریدم!

کلش شد ۲ تومن منتها من ۲۵۰ دادم.. ۱ میلیون تخفیف داشت، بقیشو هم با اسنپ پی قسطی دادم.. بدون سود و چک و سفته!

حیف دیر اشنا شدم باش وگرنه کل وسایل مو قسطی میخریدم

لینکش رو میذارم به دردتون میخوره حتما


آدم یادش میره لباساش از گرما چسبیده به تنش . هی میچرخیم ولی خو آخرش باید بزنیم به گرما. اهواز خو امس ...

اهواز هواش خیلی بده خیلی😔من امسال کربلا بودم ی رورم اهواز بودیم شما وضعتون از ما بدتره

تکیه و توکل کن بر زنده ایی ک هرگز نمیمیرد...
شیراز بهشته عالبه همه فصلاش من قشم زندگی میکنم چن وقتم شیراز بودم.ولی ن قشمی ام ن شیرازی😅

چه خوب خوش به حالت😍

چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده  سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ...زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ...بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤
2571
والا پرتغالی هام همچین خوشگل نیستنا. از این منطقه و ژنتیکشون کسی تابحال تحقیق کرده؟ یا مستند ساخته ن ...

من عاشقرامضاتم میدونستی پر از حس خوبه

تکیه و توکل کن بر زنده ایی ک هرگز نمیمیرد...
والا پرتغالی هام همچین خوشگل نیستنا. از این منطقه و ژنتیکشون کسی تابحال تحقیق کرده؟ یا مستند ساخته ن ...

نه‌ اصلا  خیلی اتفاقی عجیب و جالبی افتاده توی این شهر ولی اونجوری که باید کسی بهش اهمیت نداده تابه حال 

کلا مردم این شهر هم خیلی ملو و آروم هستن براشون مهم نیست 

والا پرتغالی هام همچین خوشگل نیستنا. از این منطقه و ژنتیکشون کسی تابحال تحقیق کرده؟ یا مستند ساخته ن ...

اخه اینجا رگه هایی از افریقایی ها هم هست..گپی خودشونن

تکیه و توکل کن بر زنده ایی ک هرگز نمیمیرد...
من عاشقرامضاتم میدونستی پر از حس خوبه

همینطوره😍 دعا کن ببینم اونروزارو 

دلهره دارم

چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده  سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ...زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ...بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤
2456
اهواز هواش خیلی بده خیلی😔من امسال کربلا بودم ی رورم اهواز بودیم شما وضعتون از ما بدتره

ما اهوازی ها امسال بسکه گرم بود نرفتیم کربلا. اهواز و عراق مثل همه . میزارن  این موقع ها میرن. خاک و گرما و آب بد بو و گرونی و شلوغی . من شنیدم بعضی شهرای بندری خیلی خلوتن. میگن آروم و کم سروصدان. تا کسی کار ضرور نداشته باشه نمیزنه بیرون.اما اینجا از شلوغی سرسام گرفتیم

نه‌ اصلا  خیلی اتفاقی عجیب و جالبی افتاده توی این شهر ولی اونجوری که باید کسی بهش اهمیت نداده ت ...

وای عاشق مردم جنوبم واقعا میگما عااااشقشونم مهربون و خوش اخلاق شاد آروم انرژی مثبت خندون 

همش دوسداشتم عروس یه خانواده جنوبی بشم که نشد

چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده  سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ...زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ...بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤
تو قشم قلعه شونم هس.حتی محله دارن 😅


از ما فقط یه چیز درازش مونده 

جدیدا یه خونه از زیر خاک بیرون کشیدن  دارم باز سازی میکنن میگن این همون اتاقی هست که زیر زمین ساخته بودن برای مخفیگاه

اخه اینجا رگه هایی از افریقایی ها هم هست..گپی خودشونن

ای خدا کاش میشد یه یک هفته ای بیام جنوبو بگردم دلم ضعف رف

چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده  سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ...زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ...بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤
2568
میبنی ب خدای بزرگ بسپار ارزوهاتو

🫂❤️😘

چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده  سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ...زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ...بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤
ما اهوازی ها امسال بسکه گرم بود نرفتیم کربلا. اهواز و عراق مثل همه . میزارن  این موقع ها میرن. ...

قشم اینجوریه بندرم زیاد شلوغ نیس.واقعا امسال کربلا جهنم بود خیلبیی گرم بود

تکیه و توکل کن بر زنده ایی ک هرگز نمیمیرد...
ای خدا کاش میشد یه یک هفته ای بیام جنوبو بگردم دلم ضعف رف

پاشو بیا سمت ما جنسم ارزون تره بنسبت  شما البته لوازم خارجی و پوشاک و ارایشی اینا .وگرنه میوه تربار و خشکبار گرونه

تکیه و توکل کن بر زنده ایی ک هرگز نمیمیرد...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2573
2412
2530
2449
2052
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز