میشه دستور تهیه دسر رو بذاری لطفا
.
واقعا که سریع شرومیکنید بگیدکاش ماهم داشتیم کاش مث ایشون یخچالمون پر بود کاش حالشو داشتیم کاش پدر داشتیم کاش مادر داشتیم کاش بچه داشتیم ک نمیشد بریم خرید کاش دست داشتیم
به خدا منم پدر ندارم وشرایط زندگیم متفاوته ولی تو کامنت های این تاپیک یه جوری میشم اینارو میبینم
عکس کدوم صفحه بود ندیدم
من خودم مادر و پدرم در قید حیات نیستند.
پدر و مادر همسرم هستند.
مادر همسرم اینقدر زخم زبون میزنه- اینقدر نیش و کنایه- اینقدر توهین. بسیاربسیار بدزبون. هیچ کس طرفش نمیاد. میگن خیلی زبونش تند و تیزه. اذیت می کنه.
ولی من هر دو هفته یکبار دعوتشون می کنم.
بالاخره با هر ایرادی، پدر و مادر همسرم هستند.
همسرم خیلی وقت ها دوست نداره
ولی من میکنم.
میگم ما هم پیری داریم. ما هم داریم بچه بزرگ می کنیم. شاید یه مدت بعد منم اخلاقم تو پیری عوض بشه.
شاید منم غرغرو بشم.
خدایا . این مهر و محبت رو که من به ایشون می کنم، برام ذخیره کن.
ضمنا مادر همسرم به ندرت مارو دعوت میکنه. اگر هم بکنه زیاد اهل غذا پختن و اینا نیست.خودم می پزم می برم خونه شون با هم می خوریم.
آره به استارتر آفرین می گفتم. چرا که نه. مهمون حبیب خداشت. دمش هم گرم که دعوت کرده
پذیرایی از مهمون که ربطی به پول نداره.
ما یه بار مشکل مالی خیلی جدی داشتیم.
مهمون برام اومد، شیوید پلو با تن ماهی درست کردم.
یه بار هم نصف یه سینه مرغ رو پختم- پلو گذاشتم. مرغ ها رو ریش ریش کرده. با زعفرون و و رب و اینا خوشمزه ش کردم. ریختم لای پلو. مهمونا خوردن خیلی هم بهمون خوش گذشت.
قشنگه
خوشبخت بشید
اسی. پذیراییت عالی بود. زنده باشی
