2733
2739
عنوان

روز اولی که دیدمش هنگ کردم😑😑😑😑

554 بازدید | 42 پست

روز اولی که دیدمش یادمه پنجشنبه بود

داشتم با ماشین از تو کوچه میومدم بیرون اونم داشت تو کوچه جلویی میرفت(خونهامون ۱ خیابان فاصله داشت اما نه اون تاحالا منو دیده بود نه من اونو)

خلاصه یه لحظه ماشینا هجوم اوردن همه گیر کرده بودن اونم داشت رانندگی میکرد ماشینشو اورد جلوی راه من که بتونه رد بشه بره 

منم حرصم گرفته بود گفتم این کدوم بیشعوره که راه منو گرفته نمیزاره برم ،یهو شیشه رو داد پایین که اینه بغل رو نگاه کنه بره یه نگاه سر سری هم به ماشین من انداخت و رفت ولی شوکه شدم مامانم که کنارم بود گفت عه اینکه پسر فلانیه(فامیل خیلی خیلی دور)

اومدم خونه تا ساعت ها هنگ بودم یه پسر چشم ابرو مشکی با ابروهای کشیده موهاشو ژل زده بود یه کاپشن چرم هم داشت تاحالا مردی به این جذابی ندیده بودم میگفتم خدایا چرا این بشر اینقد خوشگل بود، اولین مردی بود که توجهمو جلب کرد چون همیشه شعارم این بود قیافه تو رابطه مهم نیست.

دو هفته گذشت که اومدن خاستگاریم با اینکه حتی اصلا اونروز منو ندیده بود و توجه نکرده بود 

فهمیدم تو اون زمانی که من داشتم بهش فکرمیکردم اونا توخونشون بحث خاستگاری اومدن من بوده.

چند روز دیگه میشه اولین سالگرد نامزدیمون، مردی که عاشقانه دبوونه وار میپرسته منو،یه پسر مهربون خوش قلب که برای نامزدش جونشم میده

اما میگم کاش هیچوقت این اتفاق نیوفتاده بود چون انگار خدا راضی نبود.

به نظرتون اگه خدا راضی نباشه ما بهم میرسیم یا زورکیه؟

میدونم شاید شبیه رمانا باشه ولی کاش رمان بود




بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

چرا میگی خدا راضی نبود؟؟؟؟

هرکی میخواد زبان یاد بگیره درخواست بده شماره بفرستم برای هماهنگی کلاس ها و هزینه هم بستگی به ترم و سطح و تایم ها داره... کاملا یادگیریشو در چند ماه تضمین میکنم...مدرس زبان انگلیسی با ۵ سال سابقه تدریس حضوری و مجازی از سنین ۳ به بالا تا سطح آیلتس و تافل هستم.
2738
بار اولی ک دیدمش سرباز بود  یه کلاه قرمز سرش به کاپشن چرم مشکی تنش  برف اومده بود هوا سر ...

کاش اگه واقعا قسمت منم نخاستن خدا هست،هرچه زودتر خودش زندگیمو درست کنه کاش به منم نگاه کنه


بار اولی که دیدمش جلوی محل کارش ایستاده بود یه پیرهن آبی و یک کت و شلوار مشکی تنش بود، همونجا قلبم براش لرزید، الان بابای دخمل کوچولومه.

بچه ای به مادرش گفت اگر بهشت حق توست، چرا در دستانت نیست؟ چرا زیر پایت قرار دارد؟ مادرش پاسخ داد دلبندم من بهشت را بر زمین گذاشتم تا تو را در آغوش بگیرم. الهی چشم همه منتظرا رو به دیدن فرزند روشن کن.
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز