نه بهم اجازه سرکاررفتن میدن نه هزارتومن خرجی نه جایی میتونم برم وبیام حتی یه جای خواب ندارم اسایش ندارم مادرم ازدشمنم بدتر تصمیم گرفتم بتونم یه شهر دیگه کارپیداکنم و برای همیشه برم طوری که هیچکس نفهمه کجارفتم بنظرتون کارم درست؟
خدایابندهات باهام کاری کردن که ازت دورشدم (به جرم دختربودن هزارسیلی برصورتم زدن،ارزوی زندگی کردن به دلم گذاشتن به دلم موند همه ی آرزوهام... )تورولابه لای دردام گم کردم توبیاوخدایی کن پیدام کن
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
چیکارکنم عزیزم مجبورم باید ازیه جایی شروع کنم و بتونم وگرنه فقط اینجاداره عمرم تلف میش
خدایابندهات باهام کاری کردن که ازت دورشدم (به جرم دختربودن هزارسیلی برصورتم زدن،ارزوی زندگی کردن به دلم گذاشتن به دلم موند همه ی آرزوهام... )تورولابه لای دردام گم کردم توبیاوخدایی کن پیدام کن
چیکارکنم اینجا فقط دارم زجر میکشم میدونم بااینجا موندنم اینده ای ندارم
خدایابندهات باهام کاری کردن که ازت دورشدم (به جرم دختربودن هزارسیلی برصورتم زدن،ارزوی زندگی کردن به دلم گذاشتن به دلم موند همه ی آرزوهام... )تورولابه لای دردام گم کردم توبیاوخدایی کن پیدام کن