خیلی بدبختم خدایی از هیچی شانس نیاوردم پدرخوبی نداشتم همیشه اذیت شدم از ترس پدرم همیشه استرس داشتم لکنت زبون گرفتم ارزو دارم یجا درست حرف بزنم😔مامانم همیشه مرغ میخره بال و کتفشو برای داداشم سیخ میزنه براش جوجه درست میکنه یزره ام بمن نمیده برای داداشم دوسیخ کباب زد میگف یزره بده ب اجی ( ینی من) اونم نداد با مامانم دعواش درومد اونن قهر کرد رف الان بمن پیام داده حال داداشمو میپرسه میگه چیکارمیکنه😭😭😭😭
از غصه ریزش مو گرفتم همیشه مقایسم کرد هیچوقت طرفم نبود همیشه خارم کرد همیشه تو جمع تخریبم میکرد من ی حرف بهش بزنم صدتا فحش میده و جیغ و داد میکنه ولی داداشم ۱۱ سالشه هرچی فحش میده بهش میزنتش هیچی نمیگه بدتر نازشو میکشه 😭😭😭
هیچکی دوسم نداره اعصاب برام نمونده همیشه اذیت شدم تو تنهایی و ناراحتی خودم میسوختم و میساختم حرفمو جرات نمیکردم ب مادرم بگم میرفتم با غریبه ها دردودل میکردم😔ای خدا😭