2410
2553

۲۵سالمه ازوقتی یادم میادمامانم همش غرمیزد که بایدازدواج کنی ومنومقایسه میکردبادوستام ودخترای فامیل اسم خواستگارکه میادحالم عجیب بدمیشه اصلادوس ندارم کسی بیادخونمون اونم برای خواستگاری😫😫😫😫دوتاخواهرکوچیکترازخودم دارم یکیشون۲۰سالشه بعدمامانم میگه تاتوازدواج نکنی نمیشه خواهرت ازدواج کنه من راضیم همین الان ازدواج کنه ولی کاری بامن نداشته باشن ولی نمیفهمن هی منوعصبی میکنن میگن چراخواستگارمیادنمیذاری بیان ندیده ردمیکنی نمیفهمن من حالم بدمیشه😖😖😖😣😣کابوسم خاستگاریه،من سرکارمیرم مستقلم ولی فشارخونواده وکنایه های مادرم منو ب فکرخودکشی میندازه بگیدچکارکنم

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥 

من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود و حتی توی تعطیلی های عید هم هستن. 

بیا اینم لینکش ایشالا مشکلت حل میشه 💕🌷

2720

خوب اگر با ازدواج اوکی هستی چرا تو محل کار یا جامعه فرد مورد نظرت رو پیدا نمیکنی که با تفاهم‌پیش برید و با علاقه و شناخت ازدواج کنید 

اگر هم کلا مخالفی به مادرت بگو تا کی میخواهید دعوا کنید

2714

عزیزم همه همین حسو دارن چون انتخاب مهمیه

منم بین دو تا از خواستگارام مونده بودم که کدوم رو انتخاب کنم و همش با خودم میگفتم اه کاش دوتاشونم رد کنم راحت شم چون خیلی ذهنم درگیر بود ولی الان که با یکی از اون خواستگارا ازدواج کردم و انتخابم درست بوده میگم وای چه اشتباهی خوبه رد نکردم🤣

سخته ولی خب بابد انتخاب کنی

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687