سلام ب شما عزیزان
بنده ۱۸ سالمه و ۵ ماه پیش با ی پسره همشهری رل مجازی زدم و بعده سهما دوستی مجازی ب مادرم گفتم و اجازه داد ک همو از نزدیک ببینیم ی دو سه باری باهم رفتیم بیرون وحتی بهم قول داده بود ک در اینده ازدواج کنیم اتقد ک ب هم علاقه داشتیم و دوست پسرم ب خونوادشون گفت ولی خونوادشون ب هیچ جاشون نگرفتن و اصلا براشون مهم نبود حتی باباش نگفت ک دهتره کیه اهل کجاس....
بعدش ک مادرم ب پدرم گفت....پدرمم رفت تحقیق و متاسفانه متوجه شد ک خانواده خوبی نیستن و خونوادش خیلی مشکل دارن و پدرم منو مجبور کرد ک دوره پسررو خط بکشمو از همه جا مسدودش کنم
همون شب بش پیام دادمو گفتم پدرم از رابطمون راضی نیستش و باید جدا شدیم دوست پسرمم اصرار کرد ک بمونم و ترکش نکنم..منم بش گفتم ک پس با بابام طرفی
اونم گفت ک بابات بیاد منو بزنه؟؟؟؟کلی ترسیده بود حتی بم گفت ک ب بابام بگم ک دوست پسرم اصلا این جا نیس و واسه ی کاری چن هفته اینجا نمیاد ....هیلی جا خوردم از این حرکتش
فردداییش دیدم از روبیکا بعم پیام داده ک نمیتونم بدون تو و دارم خفه میشم از نبودنت...منم بش گفتم ک اگ واقعا منو میخوای خودتو ب بابام ثابت کن تلاش کنو پیشرفت کن اون موقه بیا پیش بابام و علاقتو ثابت کن اونم گفت ک من چن ساله دیکه هم همینم...خونوادتم برام مهم نیس
منم بش گفتم ک خب منم واست لابد معم نبستم دیگ؟؟؟معذرت خواهی کردو گفت هزیون گفتم
کارش شده استوری غمگین بزاره
خب من میگم ک ب جای این کارا چرا خونوادشو راضی نمیکنه ک بیاد با بابام حرف بزنن
میشه نظر بدین.....