لطفا خانومایی که بچه ی دو کیلویی داشتن بیان بهم بگن ،۳۷هفتمه تمروز سونومو بردم زایشگاه زنگ زدن به دکترم ،دکترم گفتن ببریدش اتاق عمل برا زایمام که قبول نکردم گفتن عصر برم مطبشون جفتم مشکل داره و رشد بچه متوقف شده
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
آره والا از همین زردیش هم زیاد میترسم امیدورام شیر داشته باشم که تند تند بهش بدم و امیدوارم بتونه به درستی بخوره اذیت نکنه کم اشتها نباشه باید شیر غصه بهش بدم پشت و پناهم رفته آخه چطوری برم زایمان کنم دلم خیلی براش تنگ شده
آره والا از همین زردیش هم زیاد میترسم امیدورام شیر داشته باشم که تند تند بهش بدم و امیدوارم بتونه به ...
خدا بهت صبر بده منم داغ پدرو مادر رو خیییلی زود دیدم 💔 اگر شیرت کم بود بهش شیر خشک کمکی هم بده ولی با قطره چکون بده تا سینه رو ول نکنه منم شیرم کم بود شیر خشکم میدم بهش
خدایا آنگونه زنده ام بدارکه نشکند دلی از زنده بودنم💚وآنگونه بمیرانم که به وجدنیاید کسی از نبودنم...
مادر ی همسری مادرشوهر خاله ایی کسی نیست همراهیتکنه ؟ک
چرا هستن ،مادر همسرم تو اون یکی زایمانم بودن خیلی بهم افسردگی دادن میترسم بگم این یکی هم بیان حالم بد بشه البته بنده خدا کاری هم نمیکردن فقط نمیزاشتن بچمو ببرم دکترم تو کارای این چنینی دخالت میکردن اذیت شدم