2737
2734

پسرم ۱۴ سالشه خیلی پسر مودب و باحیاییه

تا حالا چیزی ازش ندیدم ولی بدبختانه امروز رفتم تو گوشیش تو برنامه هاش دیدم که فیلمای پ*و*ر*ن دیده دارم سکته میکنم تو روشم اصلا نزدم که دیدم

باباشم فهمید درسو بهونه کرد گوشیشو ازش گرفت

خدایا اصلا نمیدونم چیکار کنم منی که ۲۴ ساعته مواظبش بودم کلی وقت رو تربیتش گذاشتم چرا باید اینجوری بشه

دو سال بود مدرسه ها مجازی بود خیلی خوب بود امسال که رفته مدرسه مطمئنم دوستاش بهش گفتم

خدا لعنت کنه پدرمادرای سهل انگارو که بچه هاشون از همه چیز خبر دارن میان بچه های دیگه رو هم خراب میکنن 

تا الان خیالم راحت بود پسرم چیزی نمیدونه ولی حالا که میدونم حالم خیلی بده

با یه روانشناس در ارتباطم ازش کمک خواستم تا حالا جوابمو نداده میشه کمکم کنید که چیکار کنم

خدایا امروز به معنای واقعی نابود شدم😔😔😔😔

آدم این همه زحمت میکشه برای بچه ش بعد یه عده آدم بی فکر میان گند میزنن به این همه سال زحمت

یه اتفاق طبیعی مخصوصا تو این سن 

زیاد حساس نشو ینی خودتون تو این سن کنجکاو نبودین؟  

با یه مشاورم حتما صحبت کن

آرام باش عزیز من آرام باش. حکایت دریاست زندگی، گاهی درخشش آفتاب، برق و بوی نمک، ترشح شادمانی، گاهی هم فرو می‌رویم، چشم‌های‌مان را می‌بندیم، همه جا تاریکی است. آرام باش عزیز من آرام باش دوباره سر از آب بیرون می‌آوریم و تلالو آفتاب را می‌بینیم زیر بوته‌ای از برف که این دفعه درست از جایی که تو دوست داری طالع می شود.چه می گذرد در دلم که عطر آهن تفته از کلماتم ریخته است چه می گذرد در خیالم که قل قل نور از رگ هایم به گوش می رسد چه می گذرد در سرم که جر جر توفان بند شده در گلویم می لرزد سراسر نام ها را گشته ام و نام تو را پنهان کرده ام می دانم شبی تاریک در پی است و من به چراغ نامت محتاجم توفان هایی سر چهار راه ها ایستاده اند و انتظار مرا می کشند و من به زورق نامت محتاجم آفتاب را به سمت خانه ی تو گیج کرده ام گل آفتابگردان وان گوگ حضور تو چون شمعی ته دره کافی است که مثل پلنگی به دامن زندگی درافتم قرص ماه حل شده در آسمان چه می گذرد در کتابم که درختان بریده بر می خیزند کاغذ می شوند تا از تو سخن بگویم


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

اصلا نیازی نیس کسی رو لعن و نفرین کنید...ی حقیقت بود بالاخره می‌فهمید مث خود ماها که فهمیدم حالا به هر طریقی...ماشاالله دیگه نوجوونه

وزن شروع》90 وزن هدف》۶۵...پشت کرده ام ب گذشته...ب روزهایی ک با اندوه شب شدند...دشمن شده ام با آنها ک مرا ن تنها یکبار بلکه هزار بار آزردند رو ب آینده ای نشستم ک هیچکدام از آن آدمها و روزهای ملالت امیز،درونش جایی ندارند.مادربزرگ همیشه میگفت:روی زخم های دلت مرهمی نگذار!صبر کن بسوزند و بفهمند دستی نیست برای مداوایشان آنوقت یاد میگیرند با هر حادثه خراش برندارند...گذشته ام را بی هیچ دوایی رها کرده ام،دشمنانم نیز در مخروبه ترین قسمت مغزم.باید یاد بگیرم برای هر رنجشی پماد امید بخشی نیس؛درد را باید تجربه کرد تا دیگر هر زخمی،روح را ب انزوا نبرد...حالا آدمی شده ام بیگانه با انچه تصور میکنی.هرچقدر میخواهی طعنه بزن و کنایه هایت را در دهانت بچرخان!من تنها آینده ای را میبینم ک نه برای تو جایی هست نه روزهای  هدر رفته!مادربزرگ قربان دهانت راست میگفتی:مرهم همیشه دوای درد نیس،گاهی باید بی اهمیت بود درد خودش از خانه میرود...!

به نظرم این شدت از ناراحتی لازم نیست 

اینکه فیلم دیده بده 

ولی اینکه میدونه اصلا بد نیست 

بالاخره تو سنی که باید بدونه 

اینطوری برای محافظت از خودشم بهتره 

کاش بچه هامون تو سن مناسب و با بهترین آموزش این مسائل رو یاد بگیرن 

2738
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز