2726

من اون شب یه ماجرایی رو تعریف کردم و با اینکه هشدار داده بودم دیدم خیلیا ترسیدن و آه و نفرینه که روانه من طفل معصوم میشه.

گفتم یه کاری کنم بشوره ببره...

سکوت کنم برم... دیگه نبینیدم؟

آهنگ بذارم برقصید این وقت شب جنا بیان سراغتون؟

 عکسمو بذارم که شب بیام به خوابتون؟

گفتید قلمم خوبه... میخواید یه چیز دیگه تعریف کنم؟

چیکار کنم براتون؟

تعداد رای : 154
نظرسنجی
یه ماجرای دیگه بگو سرگرم شیم ولی خوب باشه
92
59%
چهارتا آهنگ دامبولی بذار
6
3%
عکس عمتو بذار بخندیم
39
25%
هیچی نگو
17
11%
فکر میکردم میتونم همه آدمها رو نجات بدم..‌. تا اینکه متوجه شدم اونا دارن خودمم توی باتلاق غرق میکنن.

عکستو بزار😀

اینجا چکار میکنم من🔫🐴تاپیکها و پستها رو با دقت نمیخونم ببخشید🔫🐴 به نی نی یار میگم چرا ترکوندینم میگه واسه گذاشتن ایموجی خنده   (ر.ک به تنها تاپیکم صفحه ۳  )  شما تو تاپیکای انفجاری صدام کنید من قول میدم با گریه بیام پیتیکوووححححههههه😍😍😍🐎🐎🐎 

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728

😄😄 چی زدی

به سلامتیه قشنگترین موسیقی جهان. یعنی صدای قلب پاک کسی که همه ی زندگیته…دوستدارم همسرمهربونم.شمس ب مولانا گفت پس زخمهایمان چه میشود؟مولانافرمود نور از محل همان زخم ها وارد میشود.

ناخنتو که دیدیم میخوره یه دختر آروم و معصوم باشی🤣

|•یاسمنم•| |•پیوسته در تاریخ ساعتی فرا می‌رسد که در آن، آنکه جرئت کند و بگوید دو دوتا چهارتا می‌شود، مجازاتش مرگ است•| |•از دور ریختن عقایدی که به من تلقین شده بود، آرامش مخصوصی در خودم حس می‌کردم•| 

عکس عمتو بذار بخندیم😂😂

 ×•در صف نان، انتظار نوبتمان را میکشیم. زنی که پوشیده تر از مادرم است نوبتش شده نانش را میگیرد و با نگاهی پر از خشم به مادرم با چشمان نیمه بازش با دندان‌های فشرده زیر لب استغفار می‌کند، موقع رفتن دوباره به مادرم و مردی که در صف آقایان منتظر نوبتش است و در عین حال به مادرم زل زده است، نگاهی می‌اندازد اما عصبانی و خشمگین البته بیشتر نسبت به مادرم! دور میشود و من درک نمیکنم که چرا آن زن خود را خدا، مادرم را شیطان و مرد را آدم میدید؟ آیا او از اینکه مرد با نگاه به مادرم خودش را آلوده به گناه میکرد، ناراحت بود یا از اینکه این توجه فقط به سمت مادرم بود و خودش دیده نمیشد یا شاید فکر میکرد ظرفیت جهنم پر شده و مجبور است این دو انسان گناهکار را در خانه خود نگه دارد؟..•× 📖چند قطب زمان | ✎#الناز_غلامی_فهیم...וتوی این دنیا به اندازه کافی بدی هست! دیگه لازم نیست آدم عمدا دنبالش بگرده.. •×

دوستت داریم،❤️ .ناراحت نشو گفتم از کاربریت ترسیدم😅😁

👇❤دو تا بچه بودن توی شکم مادر.اولی  میگه تو به زندگی بعد زایمان اعتقاد داری؟ دومی: آره حتما. یه جایی هست که میتونیم راه بریم شاید با دهن چیزی بخوریم. اولی: امکان نداره. ما با جفت تعذیه می شیم. طنابشم انقد کوتاهه که به بیرون نمی رسه. اصلا اگه دنیای دیگه هم هست چرا کسی تاحالا از اونجا نیومده بهمون نشونه بده. دومی: شاید مادرمونم ببینیم. ولی مگه تو به مامان اعتقاد داری؟ اگه هست پس چرا نمی بینیمش؟ دومی: به نظرم مامان همه جا هست. دور تا دورمونه. اولی: من مامانو نمی بینم پس وجود نداره. دومی: اگه ساکت ساکت باشی صداشو می شنوی و اگه خوب دقت کنی حضورشو حس می کنی.مثل دنياي امروز ما و خدايي كه همين نزديكيست😍...........
عکستو بزار😀


از بین گزینه ها انتخاب کنید بهتره.

اون تاپیک در حد اجابت مزاج بود ولی این کار قطعا کشته میده  

فکر میکردم میتونم همه آدمها رو نجات بدم..‌. تا اینکه متوجه شدم اونا دارن خودمم توی باتلاق غرق میکنن.

داستان ساختگی و به قلم خودتون بود؟

آخه معمولا داستان‌هایی که نقل قول میشن، جزئیات واضحی ندارن. اما شما داستان رو با جزئیات تعریف کردید.

دختران شاد، زیباترین دختران هستند :)

صبح هیچکی خونه نبود رفتم حموم داشتم شامپو سرم میزدم یهو یادم افتاد به سمیرا از ترس چشام وا کردم سوخت 

نفهمیدم چطور آب کشی کردم دراومدم😨😨😰😰

⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩و خدایی که به شدت کافیست....⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩
😄😄 چی زدی

سرم. به خدا. الان بهم وصله. میگم اگه رفتنتی شدم آه کسی پشت سرم نباشه  

فکر میکردم میتونم همه آدمها رو نجات بدم..‌. تا اینکه متوجه شدم اونا دارن خودمم توی باتلاق غرق میکنن.
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز