2410
2553

ماجرایی که میخوام تعریف کنم سالها پیش که دانشجو و ساکن خوابگاه بودم بین بچه ها نقل میشد.

هنوز هم نمیدونم چقدر ریشه در واقعیت داشت و چقدر زائیده تخیلات آدمهایی بود که شبها حوصلشون توی راهروهای تاریک و پیچ در پیچ سر میرفت و از هر دری با هم پچ پچ میکردن.

اگه میخواید برای شما هم تعریف کنم تا نظرتون رو بگید.


خواهش میکنم اگه میترسید یا چنین تاپیکی ممنوعه بگید.

فکر میکردم میتونم همه آدمها رو نجات بدم..‌. تا اینکه متوجه شدم اونا دارن خودمم توی باتلاق غرق میکنن.


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2720
بنظرم تایپ نکن چون نصفه نیمه میترکی

چرا؟ اگه بده ننویسم. امشب یاد اون داستانا افتادم و هنوزم برام سواله

فکر میکردم میتونم همه آدمها رو نجات بدم..‌. تا اینکه متوجه شدم اونا دارن خودمم توی باتلاق غرق میکنن.
میگن نگم    

ترسناک ممنوع نیست

عنوانتونم که مشخصه

کسانی که میترسن یاتنهان یا باردارن هم حتما شعورشون میکشه که نخونن

👌 و شیاطین در ملک سلیمان فتنه و فساد به راه انداختند و مردم را دعوت به یادگیری و استفاده از جادوی رسانه برای انتشار اکاذیب و تحریف حقایق کردند .اما خداوند در نهایت جادوی آنان را باطل کرد (سوره بقره ایه ۱۰۲ )...🥰‏دختری که افتخاری برای گفتن داشته باشه، نیازی نداره با نشون دادن بدن یا موی سرش خودشو قهرمان نشون بده . نمایش مغز ( توانمندیهای انسانی ) بسیار متمدنانه تر از نمایش مو و اندام (نماد جنسیت ) هست... #نزدیکِ_صبح ✌🇮🇷
2714
ترسناک ممنوع نیست عنوانتونم که مشخصه کسانی که میترسن یاتنهان یا باردارن هم حتما شعورشون میکشه که ن ...

پس میگم... دوست دارم ببینم کسی نظر علمی راجع به این اتفاق داره یا نه

فکر میکردم میتونم همه آدمها رو نجات بدم..‌. تا اینکه متوجه شدم اونا دارن خودمم توی باتلاق غرق میکنن.
پس میگم... دوست دارم ببینم کسی نظر علمی راجع به این اتفاق داره یا نه

تعریف کنین

👌 و شیاطین در ملک سلیمان فتنه و فساد به راه انداختند و مردم را دعوت به یادگیری و استفاده از جادوی رسانه برای انتشار اکاذیب و تحریف حقایق کردند .اما خداوند در نهایت جادوی آنان را باطل کرد (سوره بقره ایه ۱۰۲ )...🥰‏دختری که افتخاری برای گفتن داشته باشه، نیازی نداره با نشون دادن بدن یا موی سرش خودشو قهرمان نشون بده . نمایش مغز ( توانمندیهای انسانی ) بسیار متمدنانه تر از نمایش مو و اندام (نماد جنسیت ) هست... #نزدیکِ_صبح ✌🇮🇷

این ماجرا همون طور که گفتم توی خوابگاه دانشگاه نقل میشد...

خوابگاه ما یه مجموعه بزرگ شامل ده تا ساختمون بود که وسط یه باغ خیلی قدیمی قرار داشتن و یکی از قدیمیترین خوابگاهای ایرانه. هر ساختمونی 5 طبقه داشت و طبقات بالا معمولا خالی میموند اما بعضی ترمها تک و توکی از اتاقهای همون طبقات هم پر میشد. ولی یادمه چهار سالی که من اونجا درس میخوندم انتهای پله های ورودی طبقه پنجم از ساختمون هفتم یه در بزرگ آهنی گذاشته بودن و روش رو چند تا قفل قدیمی زده بودن.

جلوی اون در و روی پله ها هم چندین و چند تا کمد گذاشته بودن. طوری که به سختی میشد از لا به لاشون در رو دید.

فکر میکردم میتونم همه آدمها رو نجات بدم..‌. تا اینکه متوجه شدم اونا دارن خودمم توی باتلاق غرق میکنن.

هیچکس دقیق نمیدونست همه این داستانا از کجا شروع شده... ولی در مورد ماجرای بسته شدن در، میگفتن سالها پیش، اواخر دهه هفتاد، یه دختر به اسم ریحان و هم اتاقیش ساکن این طبقه بودن

فکر میکردم میتونم همه آدمها رو نجات بدم..‌. تا اینکه متوجه شدم اونا دارن خودمم توی باتلاق غرق میکنن.

ریحان 21 سالش بوده که دانشگاه قبول میشه و از یکی از شهرستانهای خیلی دور میاد. دختر ساکت و خجالتی بوده و زیاد با کسی گرم نمیگرفته. میره خوابگاه و بهش اتاق شماره 17 که طبقه اول بوده میدن اما به خاطر یه اشتباه 17 رو 67 میبینه و راهی طبقه پنجم میشه. اون موقع دانشجوی شهرستانی دختر خیلی کم و به طبع خوابگاه خیلی خلوت بوده و کسی توی اون طبقه و حتی طبقه پایینش زندگی نمیکرده

فکر میکردم میتونم همه آدمها رو نجات بدم..‌. تا اینکه متوجه شدم اونا دارن خودمم توی باتلاق غرق میکنن.
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز