صبح که وایساده بودم تاکسی بیاد دیدم جلوی پام ترمز کرد و اصرار کرد ک بذارید برسونمتون
گفتم نه منتظرم تاکسی بیاد گفت ایرادی نداره منم ازتون کرایه میگیرم
منم دیدم زشته سوار شدم
2 شب پیش هم اس داده بود ک برسونمتم ک تو اس رد کرده بودم و امروز توی عمل انجام شده قرار گرفتم
امروز توی مسیر میگفت من خیلی میترسم بهتون پیامک میدم خدای نکرده شوهرتون فکر بد نکنه
دوست ندارم دیگ ن بهم اس بده ن منو برسونه
اما باهاش رودروایسی دارم و خیلی اقای محترمیه
10 سال شایدم بیشتر از من بزرگتره