من آدم درونگرایی هستم از طرفی هم یکم خجالتی همین باعث شده نتونم با خانواده شوهرم ارتباط خوبی برقرار کنم البته خیلی حس بدی دارم خواهش میکنم راهنمایی کنید
مادرشوهرم از اول ازدواجمون کلی بد و بیراه گفت بخاطر این خصوصیتم همشون از اول باهام سرد بودن و همین باعث شد منم دلسرد بشم😖
خیلی سخته واسم بخصوص که طبقه بالای خانواده شوهرم زندگی میکنیم دوس دارم از اینجا بریم حالم بده😭خانواده شوهرم خیلی انتظارشون بالاست احساس میکنم اصلا باهاشون جور نیستم
از اول راهنمایی به بعد درست موقعی که به بلوغ رسیدم کلا سیستمم عوض شد تا قبلش یه دختر پر شر و شور بدم یه دفعه ورق برگشت یهو به طرز عجیبی تبدیل شدم به یه آدم ساکت همه تا میبینن منو همینو میگن دیگه بریدم
احتمالا فکر میکنن خودتو میگیری منم اینجوریم همیشه تو مدرسه و دانشگاه و محل کار و همسایه و بعضیا ازم بدشون میاد فکر میکنن قیافه میگیرم
شما ب انتظاراتشون کاری نداشته باش در حد معقول ارتباط بگیر ک نتونن بهتون ضربه بزنن! همه چی رو در حد عرف و حداقلی انجام بده
چند وقته ازدواج کردی؟
درونگرا هم ک باشی سعی کن ارتباطتو قطع نکنی همه آدمها ب ارتباط احتیاج دارن با بقیه هم همینطوری؟ مثلا خانواده ی خودت؟
عزیزم کم کم خودت رو با شرایط وفق بده
این خودش یک تمرینه واسه حضور توی اجتماع
ببین منم درونگرایم خیلی اهل حرف زدن نیستم ولی میرم خونه مادرشوهرم میرم کنارش میشینم چای میخورم باهاش یا موقع آشپزی همینطوری کنارش وایمیستم اونم کاری به من نداره با خواهرشوهرهامم خودم نخواستم زیاد صمیمی بشم چون کرم دارن
یعنی اصلا هیچ حرفی نمیزنی؟
باور کن زیادی هم صمیمی هم باشی یه جور دیگه مشکل پیش میاد.
همسرت چه فکری میکنه؟
محل نده همینجوری سرد خیلی بهتره
درخواست بده بهت بگم
خوب این ک خوبه .
منم طبقه پایینشونم از اول سعی کردم صمیمی بشم و بد جور زخم خوردم ...الان رابطمو دور نگه داشتم و الان راحتترم .هفته ای یکبار میرم سر میزنم درحد یک ساعت .
نیاز به صمیمی شون نیست با خانواده شوهر .همین ک احترام نگه دارین کافیه .
من ک شرایط بلند شدن نداریم و چند ساله دارم زندگی میکنم
