پز وسایلاش ولباساش و شوهرش داد و برگشتیم خونه وضع مالیشونم خیلی بهتراز ما نیست یکم بهتره منم خونه اومدم اعصابم خورد بود به شوهرم گفتم من هیچی ندارم خستم شده میخوام این کار کنم و اون کار کنم شوهرم رفت تی وی دید منم تو اتاق بعد هم رفتیم خوابیدیم و حرف نزدیم تا صبح باهم حرف زدیم البتع من سرسنگینم