منم تا سه سالگی پسرم عربت بودم بنطرم زندگی تو عربت با بچه کوچیک خیلی سخته اول ازدواچ ک بچه نداشتم انقدر عربت حس نکردم ک بچه اومد
آره بعد بچه سخته من شهرغریب نیستم ولی خوب چه فایده وقتی رفت وآمدی نیس!!!منم قبل بچه دارشدن همش با گوشی یا چیزای دیگه خودمو مشغول میکردم واصلا هم حوصله ام سرنمیرفت ولی الان با بچه اعصابم نمیکشه زودکم میارم
خدا نکنه دورازجونت منم قبلا این شرایطو داشتم طبقه بالای خونه مادرشوهرم بودن میگفتن به شوهرم که باید بری پایین چون اونا حوصلشون سرمیره😐منم گفتم پس من حوصله ام سرنمیره!!یا میگفتن اوناپیرن شب یه چیزیشون میشه باید پیششون بخوابی منم گفتم خوب اگه منم تنهام ترسیدم یه چیزیم شد کی جواب میده اون موقع بچه نداشتم خلاصه که نموندم اونجا چون بقیه از دور بلدن فقط دستورصادرکنن...حالا شوهرمن یکی دوساعت میاد خونه بعد میخوابه همونم میخواستن پیش ننه باباش باشه موندم پس چرا میان خواستگاری؟؟؟نگه دارن برا خودشون دیگه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
