من مادرشوهرم دوتا بچه داره همسرمن و خواهرش و وقتی بیست و پنج ساله بوده دیگه بچه نیاورده، الان به شدت پشیمونه بارها و بارها میگه ای کاش بیشتر بچه میاوردم چرا تحت تاثیر جو دو فرزند کافیست قرار گرفتم. مادرخودم فقط من و داداشم رو داشت اواخر دهه چهل زنذگی پشیمون شد خیلی و خواهرم رو سی و هشت سالگی اورد الان فقط خواهرم تو خونه ست و میگه ای کاش انقدر دیر اقدام نمیکردم و به جای سه تا بچه چهارتا داشتم، اما کسی رو ندیدم خودخواسته بچه دار نشده باشه، پدرم یکسال با همسر اولش زندگی کرد و بچه شون بعد تولد فوت شد و اون خانمم دیگه توانایی باروری نداشت بابام سریع جدا شد به خواسته خود اون خانم چون گفته بود من نمیخوام بمونم کنارت وقتی این مشکل رو دارم. پدرم همیشه میگه تو حبران کن ما عقلش را نداشتیم پنج شش تا بیاریم و خیلی افسوس میخورن که چرا بیشتر نیاوردن
من اصلا نظری درمورد نظروشما وهمسرتون ندارم چون کاملا شخصیه اما در رابطه با پسرتون حتما یک خاهروبرادر براش بیارید ک درسال های اینده بشدت کمبودش براش حس میشه هشت سال اختلاف ک چیزی نیس من خودم تصمیم دارم پسرم ده ساله شد یکی دیگ بیارم درصورتی ک بشدت مخالف چندفرزندی هستم
من اگ خدا جونی بده و عمری تا ۱۰ تا هم اوکیم😂
نظر شوهرتم مهم هس
ولی خب بنظرت تو ۵۰سالگی سرگرمیت چیه
اکثر اطرافیانتم پیر و دور میشن ازت
خودت میمونی و شوهرت و زندگی تکراری
باهات موافقم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
