سلام مهربان..
قلبم امروز بی قرار تر از همیشه..
دلم تنگ تر..
آرامش خیال ندارم و فکر میکنم تحملم خیلی خیلی کمتر شده..
جوریکه با شنیدن خبر بارداری اطرافیان ناخودآگاه سرم رو بسوی تو، بسوی آسمان بلند میکنم و جواب میخوام..
دلم تنگ تنگه..
فکر اینکه شاید هیچوقت نتونم دستای کوجکش رو میون دستم بگیرم فکر اینکه هیچوقت نتونم پاهای کوچکش را میون دستام بگیرم چشمام رو ببندم و بوسه بوسه بوسه از سر شوقِ خواستن بر کف پاهایش بزنم😔😭
فکر اینکه ب امید چ کسی ب بازار برم و با شوق جلوی هر لباس فروشی بایستم و تورو تو ذهنم تجسم کنم ک قد کشیدی که لباس بزرگتر نیاز داری😔🥺
فکر اینکه آنقدر چشم ب دهانت بدوزم ک روزی با زیباترین صدای جهان صدایم بزنی.. ما.. ما.. ن😭😭
هر روز از جلوی اسباببازی های رنگاررنگ بگذرم و بایستم با شوق فکر کنم کدامش خوشحالترت میکنه.. 😞
ارزویم حتا دیدن آب دهانت شده ک میریزه رو لباست و نوید در اومدن دندانهای زیبات رو میده..
اینکه چ غذایی برات بپزم
چطور حمامت بدم
شبا چ داستانایی برات بخونم..
آه.. کودکم..
آه.. خدایا.. 😭
خانه ام بی رنگ و بوست💔
خانه ام مثل خودم بی حوصله و کسل است.. 💔
خانه ام نیاز ب بهار و شادی دارد.. 💔
نیاز ب کودکی ک مهربانی خدا اورا شامل حالم کند.. 💔
خدایا قول میدهم مادر خوبی باشم💔
قول زنانه میدهم💔
امانتت را بمن بده💔
تا بالاتر از چشمانم مراقبش باشم.. 💔
خدایا..صدایم را بشنو.. 🤲🏻🌿💚😔😞🥺😭🙏🏻💔
دلم خیلی گرفته
اشک امانم نمیده😭💔