دلخوریم از خانواده مه من ۲۴سالمه و پدرو مادرم ۷۰ساله و من تک فرزندم پدرم سکته کرده ولی خداروشکر کار میکنه ولی مشکل اینه تو اینهمه سال خودشو بیمه نکرده ک تاالان بازنشستگی و بیمه تامین اجتماعی داشته باشه مستاجرم هستیم
مادرمم ۴جای بدنش نیاز به عمل داره و از طرفی وسواس داره و زبونش ام تنده و ازار میده
گاهی پیش خودم میگم من چه گناهی کردم ک عمرم باید اینجوری بگذره جوونیم بجای اینکه با دوستام و خوشگذرونی و..بگذره باید با کشیدن ویلچر تو بیمارستان ها بگذره واقعا چرا پدرم به فکر نبود برای این سنش ؟؟
مادرم چرا با این همه خوبی ک در حقش میکنم باز نمیبینه خوبی هامو؟
خداچرا انقدر منو بدبخت کرد با انداختن تو این خانواده ؟