خانمم با مادرم نمیره بیرون!حق با کیه؟

زن گرفتی یا اسیر.بره خودش. آدم زنده وکیل وصی نمیخاد

همسر منم مث شماست میشه بگین علتش چیه نمیذارین تنها بره.. همسر من که دلایلش قانع کننده نیس برام 

خب دوس داره تنها بره مشکل چیه؟؟؟؟؟

خب شاید راحت نیست دوست داره تنها بره چرا ایقد گیر میدی ؟بهش اعتماد کن زنی ک خراب باشه زندانش کنی هم باز کار خودشو میکنه 

من از خدامه کسی خریدام انجام بده یا با کسی برم ب شوهرم ک میگم هم میگه خودت ماشین بردار برو ولی تنهایی دوس ندارم برم خرید ...یه چن وقت براش سخت نگیر تا براش عادی بشه هن برا تو هم اون 

واقعا مریض هستین شما و البته شوهر خودم هم همچنین 

حتی نمیزاره دم در برم

الان برای مدرسه پسرم سرویس لازمه و کسی نیست ببره و بیاره خودش که کار داره و منو هم نمیزاره،مامانم مجبوره هر روز پسرمو ببره و بیاره اینجا خونه ما

متاسفم براتون... 

خب براش سرویس بگیر خودتو راحت کن 

عزیزم فعلا مدرسه سرویس نداره میگه چن روز صبر کنید 

زن گرفتی یا اسیر

چچقدر ظالمی مگه زندانی تو هست که اجازه نداره تنها بره 

رفتار خانومت عادیه، شما باید تو طرز فکرت تجدید نظر بکنی، 

چقدر سخته زندگی با اینجور آدمها ، حالا ما که تنها میریم بیرون کارهامون رو میکنیم رو کسی خورده تا حالا 🤐 آدم خودش رفتارش درست باشه کافیه نیاز به بادیگارد نیست ، مگر اینکه شب بدموقع باشه که بهتره شما همراهش باشی ، منم بودم بدم میومد مادرشوهرم هر دفعه بادیگاردم باشه ، اگه آدم نتونه از خودش محافظت کنه چطور میتونه یه زندگیو جمع کنه 

والا همون خانم شماست تحمل میکنه هم با خانواده شما یه جا زندگی کنه هم بیرون رفتن هم با مادرت والا حق با خانمته قدر خانمت را بدون بهش آزادی بده این چه وضعیه اینا همه عقده میشه براش به روز میترکه از یه جا درز میکنه

من باور نمیکنم سرکاریه تاپیک 

مگه تو این دوره زمونه همجین ادمهایی با این افکار پوسیده هنوز هستن ؟؟؟ مگه زمان قاجاره 

دلم برای زنهایی که اینطور هستن میسوزه..  مثل یه برده و کنیز و کلفت باهاشون رفتار میشه..  که انگار به دنیا اومدن که فقط نیازهای یه مردی رو تامین کنن و بچه های اون مرد رو بزرگ کنن و رسیدگی..  و البته شاید خودشون تو همین فرهنگ به دنیا اومدن و مشکلی ندارن با این قضیه... 

من تا یادم میاد اکثر کارای زندگیمون رو بیرون خودم انجام دادم..  چون همسرم کارمند بود و نمیرسید بره بیرون واسه کارا..  دانشگاه که میرفتم تنهایی..  سرکار هم میرم الان تنهایی..  خریدای خودم و بچه هام رو خودم انجام میدم تنهایی..  شده حتی تعمیرگاه لوازم خونگی و ماشین رفتم تنهایی و کارمو راه انداختم..  هیچ وقت لنگ کسی نبودم..  لذت میبرم از این استقلال و اجتماعی بودن..  همسرم هم استقبال میکنه..  همه کارای بانکی و اداری رو بهم میگه تو انجام بده..  

همین چند روز پیش آبمیوه گیریم خراب شده بود و بردم دادم تعمیر..  که محیطش خیلی هم مردونه بود..  

فقط میتونم بگم بیجاره زنت و متاسفم برای شما که تو دوره قاجار موندی