واقعا شاغل بودن برای یه خانم سخته...

تو مدرسه دبیری دیگه؟ دبیری که نصفه روز وقت آدم رو میگیره و برای خانم ها خوبه درسته سخته تدریس ولی نمیه وقت وقتتون رو میگیره و برای دبیرها فکر کنم دو روز در هفته نمیرن اینکه خیلی خوبه

منم مثل شما فکر می کردم

دخترم دو سالش شد دوباره رفتم سر کار قبلیم.دخترم از صبح تا ۴ تو مهد می موند.وقتی می رفتم دنبالش می دیدم مثل گل پلاسیده شده! بعد به خونه می رسیدم و شام درست می کردم.همه چی بدو بدو بود.اصلا وقت نمی کردم به بچه و حتی خودم برسم.گفتم درست میشه،هیچی درست نشد، داشتم بچه رو فدای خواستم می کردم.دیگه نرفتم

یک هفته مرخصی گرفتم که خوب فکر کنم.یک هفته کارم گریه بود.اخر تصمیم گرفتم سر کار نرم.الان نه استرس کاری دارم،همه چیز مرتبه و دخترم بزرگترم شده و من تو سنی که بهم نیاز داره کنارشم

من ۳۵ سال دارم میترسم رشتم رو بگم لو برم تصمیم دارم برای آزمون استخدامی بخونم اونم از بس سخته بعضی وقتا ناامید میشم.

بله دقیقا،با بچه همه چیز فرق میکنه

من قبلا که مجرد بودم همه چیز خیلی عالی بود.بعد از متاهلی یه کم مسئولیت بیشتر شد.با بچه یه دنیا همه چیز فرق کرد.واقعا بچه به مادر نیاز داره و حداقل تا زمان مدرسه باید حمایت عاطفی شه.تا خدایی نکرده بعد از بزرگ شدن کمبود محبت رو از جاهای دیگه جبران نکنه.البته شغلها باهم فرق داره.کارمندی که مجبوری بچه رو از ۷ و نیم صبح بیدار کنی و بزاریش مهد تا ۴ و نیم بعد از ظهر بری دنبلش از همه سخت تره

موفق باشی💕😍

ن مجردم خرجم با پدرمه.

درس دارم نمیتونم کار کنم البته نهارتی هم بلد نیستم

بابام کلا منت میذاره پول هم که میده تا تک تومنیشو باید بدونه چیکار کردی به چی دادی چی خوردی و فلان 

وایه همین حاضرم یه روز سختی بکشم ولی از پول خودم خرج کنم

به هرچی فکر کنی زندگیت همین میشه فقط بخودت انرژی منفی دادی براهمین با دستای خودت به زندگی اتم انرژی منفی فرستادی فکرت آزاد کن به چیزهای خوب فکر کن من خوشبختم پولدارم به به پول دستم میاد خداروشکر همه اش خونم صبح زود مجبور نیستم بیدارشم هرموقع دلم خواست بیدارمیشم هرزمان هرجا دلم خواست میرم راحت به خونه زندگیم میرسم

عزیزم از بچگی بچه ات لذت ببر باهاش. بازی کن نقاشی بکشین لذت ببر یه روزی سنت میگذره ‌بزرگ میشه حیرت کوچکی بچه ات میخوری کلی باهاش شاد باش

اگه شاد باشی به زندگیت انرژی مثبت بفرس بزار همسرتم لذت ببره