2733
2734
عنوان

بچها یه نطر بدین لطفا راجب دخترم ...

2050 بازدید | 30 پست

سلام قرارع امشب ب دخترم تولد بگیریم . میخام الان پاشم برام براش لباس عروس بگیرم . بش قول داده بودم ب تولدش بگیرم بنظرتون خودشو ببرم یا نه . از طرفی اگه ببرمش اذیتم میکنه همش میگ اینو میخام اونو میخام نمیتونه انتخاب کنه خستم می‌کنه اونجا دوس دارم سوپرایز شع خودمم بگیرم خیلی خوشحال میشه  . از طرفیم خودم برم بگیرم بنظرتون سایزش میشع ؟؟ اگه تا شب نشونش ندم بعد شب موقع تولد بخام براش بپوشم یهو ببینم سایزش نی چه کنم😿🤦🤦 راهنمایی کنید 🥺

عموم هر بار نصف شب بیدارم میکنه و با نگرانی میپرسه. چرا ظهر جمعه منتظرت بودم نیومدی خونه باغ ؟و من میترسم بهش بگم تو صب جمعه فوت شدی ... 

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2731
اندازه شو بگیر یا یی از پیراهنشو ببر باخودت

اخه میگه دوس دارم بلند باشه مث عروسا . نمیفهمم همچین لباسی ندارع اندازه بگیرم 

عموم هر بار نصف شب بیدارم میکنه و با نگرانی میپرسه. چرا ظهر جمعه منتظرت بودم نیومدی خونه باغ ؟و من میترسم بهش بگم تو صب جمعه فوت شدی ... 
ای خدا ذوقش کردم 😍😂✌

😘🤩 عزیزم اگ ایده ای داری بگو. ذوق کنه خوشحال شه 

عموم هر بار نصف شب بیدارم میکنه و با نگرانی میپرسه. چرا ظهر جمعه منتظرت بودم نیومدی خونه باغ ؟و من میترسم بهش بگم تو صب جمعه فوت شدی ... 
2738
اخه میگه دوس دارم بلند باشه مث عروسا . نمیفهمم همچین لباسی ندارع اندازه بگیرم 

سایز بنری دارن دیگ بری بگی چندسالشو فروشنده میده اگ درشته یا ریزه هم بگو بعد قدشم بگیر

زندگی فرصت لمس لحظه هاست ...
😘🤩 عزیزم اگ ایده ای داری بگو. ذوق کنه خوشحال شه 

ایده اینکه دوستی کسی چیزی داره دعوت کن تنها نباشه ...بادکنک رنگی رنگی براش بخر بگو بترکون ...کیک رو ببین چه کارتونی مورد علاقشه ازهمون شخصیت بگیر

سایز بنری دارن دیگ بری بگی چندسالشو فروشنده میده اگ درشته یا ریزه هم بگو بعد قدشم بگیر

بنظرت بیام خونه بعدش براش بپوشم بگم برا تولدت گرفتم اما نگم امشبه . 😂 کادو هم باباش براش میخره 

عموم هر بار نصف شب بیدارم میکنه و با نگرانی میپرسه. چرا ظهر جمعه منتظرت بودم نیومدی خونه باغ ؟و من میترسم بهش بگم تو صب جمعه فوت شدی ... 
ایده اینکه دوستی کسی چیزی داره دعوت کن تنها نباشه ...بادکنک رنگی رنگی براش بخر بگو بترکون ...کیک رو ...

مرسی قشنگم . کیک سفارش ندادم چون تعدادمون کمه آماده میگیرم خداکنه چیز خوبی گیرم بیاد 

عموم هر بار نصف شب بیدارم میکنه و با نگرانی میپرسه. چرا ظهر جمعه منتظرت بودم نیومدی خونه باغ ؟و من میترسم بهش بگم تو صب جمعه فوت شدی ... 
اخه میگه دوس دارم بلند باشه مث عروسا . نمیفهمم همچین لباسی ندارع اندازه بگیرم 

سایز رو از رو پیراهناش بگیر و قد لباسم قد خودشو اندازه بگیر، اگه دوست داره حتما بگو بیاد خیلی خوشحال میشه، هر چی بچه بیشتر باشه بهش بیشتر خوش میگذره

سایز رو از رو پیراهناش بگیر و قد لباسم قد خودشو اندازه بگیر، اگه دوست داره حتما بگو بیاد خیلی خ ...

عزیزم خودشو بیدار کردم بردمش تو شهر گفتم میخای بریم لباس عروس ببینیم خوشحال شد گف ارع . بردم براش گرفتم ب انتخاب خودش ترسیدم خودم برم دوس نداشته باشه دیگ بعدن باز بگع یه مدل دیگه میخام 🤦 دیگ کادو و کیک باباش میگیره سوپرایز میشع 😂🤩

عموم هر بار نصف شب بیدارم میکنه و با نگرانی میپرسه. چرا ظهر جمعه منتظرت بودم نیومدی خونه باغ ؟و من میترسم بهش بگم تو صب جمعه فوت شدی ... 

عزیزم حتمنننن تاپیک بزننن راجب تولدش

راجب شوهرتم زیاد بزن کلن ذوق میکنم ی همجین چیزایی میبینم🙈

تنها چیزی ک باعث افتخارمه تو این همه سال زندگیم امیدیه ک هنوز ب خدا دارم با وجود همه ی دردام بازم اسمشو میارم و ب خودش پناه میبرم...ازوقتی ک ب دنیا اومدم مادرزادی مشکل مجاری داشتم پنجسال تموم هیچکی از مریضیم سردرنیاورد درنهایت مشکلموفهمیدن و عمل شدم تو این مدتم اکثرن روزام تو بیمارستان گذشت و زیر سوروم و امپول جون میکندم و دلم ب دستکش دکترا خوش بود ک اگه دخترخوبی باشم و گریه نکنم بهم ازاونا میدن تا توشون و بادکنم و بادکنک داشته باشم تو اون شدت مریضیم بابام دوتا دستامو با قاشق میسوزونه هنوزه ک هنوزه جاش هست (بعداز خوب شدنم زندگیم با پدر عصبیم ادامه دار شد جوری ک از شدت استرس لکنت زبون گرفتم و با زور حرف میزدم یکم ک بزرگ ترشدم ب مادرم خیانت کرد و ب کوچیک ترین چیز گیرمیداد تا مادرمو از خونه بندازه بیرون از کتک بگیری تا فحش بارمون میکرد  چندبار میخاس مامانمو بکشه واسه منی ک تنها فرد زندگیم و مادرم میدونستم دیدن اشکا و اذیتاش خیلی سخت بود از یطرفم خودم و اذیت میکرد آبروی مامانمو برد تو فامیل با عموم رفته بود خاستگاری  ب مادرم تهمت مریضی زده بود درحالی ک هیچیش نبودبعدشم معتاد میشه و وضع مالیمون روز ب روز بدتر و همیشه هم فامیلای مادرم مسخرمون میکنن و ماام بخاطر پدرمون همیشه سرخورده میشیمو سرمون پایینه میدونم مهم نیستن ولی وقتی اسمش میاد انگار غرورم له میشه و بغض کل گلومو میگیره وقتی ک تو این جو زندگی بزرگ شدم ک با ی اقایی اشنا شدم شده بود دلخوشیم امیدم پناهم ک بعداز 9 ماه تصادف میکنه و فوت میکنه قصدمون جدی بود حتا دوسداش خانواده ها بفهمن من بخاطر پدرم مخفی میکردم بعداز خبری ک ازش شنیدم کلللل دنیا خراب شد رو سرم ب جرات میتونم بگم پنججح روز تموم لب ب یقاشق غذاهم نزدم فقط میخابیدمو با فکرا و خاطرها و غم نبودنش دیواااانه میشدم ولی بازم گریمو تو خودم حبس میکردم تا یوقت مامانم شک نکنه😔یکسره فکرخودکشی میزد ب سرم از یطرفم پدرم بهم زورمیگفت و با اخلاقش اذیتم میکرد بهتره بگم بیشتر دلتنگ ترمیشدم🙃اخه من همش با خیال اون بود ک این زندگی و تحمل میکردمو اهمیت نمیدادم ولی دیگه نبوداگه اینارو برات نوشتم فقط بخاطر اینکه من با وجود همه ی این حال خرابیا ب خدا امیدوارم چرا تو نباشی رفیق؟ امیدوارباش شاید فصل بهارزندگی ماام برسه🌈❤
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز