صبح دخترم رو که سال بعد کنکوریه بیدار کردم . خودم رفتم سرکار. زنگ زدم مدرسه اش و راجع به یکی از درساش با معاونش حرف زدم . بعد هم در مورد سرویسش هماهنگ کردم. کلی هم این وسطا کار کردم. ظهری رفتم خرید بعد رفتم خونه. بعد هم دختر کوچیکه رو بردم کلاس و رفتم خونه مادرم . چن تا کاراش رو کردم . بزرگه رو فرستادم پیش مشاور و خودم هم اومدم الان منتظرم که کارش تموم بشه.
شب باید با کوچیکه املا کار کنم. بعد هم شام و ظرف.