رسما میگه دوست ندارم مثل قدیم
حماقت کردم روت حساب باز کردم و .....
سر خرجایی که کرده منت میذاره و همه رو به روم میاره
به روم میاره که هیچی نشدی تو زندگی و بی عرضه ای
و تمام اشتباههای خانوادمو به پای من مینویسه و بااار ها و بارها به روم میاره و دعوا راه میندازه که مامانت فرق گذاشت ..خواهرت فلان ...برادرت مغروره ....بابتت فلان
مادر شوهرم پارانوئید داره و به من بدبینه .....
جدیدا همه حرفای مادرشو تایید میکنه درصورتی که میدونه مریضه
بارها باهاش صحبت کردم که مشکلات خانوادم به من ربطی نداره ...اونا ادمای جداگانه هستن
.....
ولی پوستمو کنده
ازش حالم بهم میخوره .