خونمون هنوز اماده نشده . از وقتی داریم میسازیم خیلی اخلاقش فرق کرده . خونمون بغل خونه مامانمیناست . دیگه اصلا خونه اونا هم نمیره وقتی ام میاد من باشم اصلا حرف نمیزنه باهام . یه بارم هممون رفتیم خونه رو که تکمیل شده ببینیم اونم خونه مادرم اینا بود گفت من نمیام . بعد همه بهم تبریک گفتن ولی اون اصلا هیچی نگفت احساس میکنم خیلی ناراحته
خونمونو شراکتی پدرشوهرم و پدرم ساختن برامون . فکر میکنم واسه همین ناراحت باشه
چرا پدرت به اونا کمک نکرده؟ علت خاصی داشته؟
من ناسیونالیست هستم، و ناسیونالیسم با ریسیسم (نژادپرستی) متفاوته! جهان من در وهله اول ایرانه. من مخالف سرسخت جهانوطنی هستم. تا روزی که حتی یک گرسنه در ایران باشه تمام جهان اولویتش رو برای من از دست میده!
خب کاملا مشخصه ناراحتیش و بنظر من راستش یکمی هم حق داره شاید خودمونم جاش بودیم ناراحت میشدیم , شما هم پدرشوهرت و همپدرت بهتون کمک کردن خونه دار شدین اما پدرشوهرو پدر اون کمکی نمیکنن بهشون