امشب با شوهرم اومدم اصفهان فردا نوبت دکتر دارم شوهرم مرخصی نداشت برگشت دوباره تا خونمون ۳ ساعت راهه بعد رفیقشم باهاش اومد گفت برگشتی تنها نباشم تازه برگشت بعد رفیقش تو ماشین گفت خیلی باید هوای شوهرتو داشته باشی خیلی از خودش مایع میذاره میگه من میخام زن و بچم تو رفاه باشن . منطورش اضافه کاریو مثلا بی وقت منو اورد دکتر خیلی دوست داشتم یه جوابی بش بدم خخخ ولی اون موقع هیچی نداشتم بش بگم حس خوبی به این حرفش نداشتم نظرتون چیه؟