مادر شوهرم و شوهرم اختلال روانی داره و حالش خوب نیست پارانوئید داره .......
به من مشکوکه..تو خونه راه میره فوحش میده و خیلی حرفا به من میزنه
۱۰ ساله ازدواج کردم لطفا قضاوت و سرزنش نکنید که چرا موندی و بچه دار شدیو....فقط بگید راه درست چیه
تقریبا هر دفعه منو میبینه یه جوری بهم گند میزنه حالم بد میشه..انقدر با تشویش و حال بد میگه همه حسش بهم منتقل میشه متاسفانه
من این سالها همه حرفاشو به شوهرم نمیگفتم تک و توک میگفتم به دلیل اینکه شوهرم حالش بد نشه....
شوهرمم بعضی وقتا با مادرش دعواهای بدی میکرده که چرا اینا رو به من میگه ولی هیچوقت کاملا منو درک نکرده که چی میگم همیشه میگه تو مثل دختر نبودی و ...منو بدهکار میدونه
جدیدا به شوهرم میگم کاراشو....تقریبا همشو ....خودم طاقت ندارم ..از طرفی هم عذاب وجدان میگیرم چرا به شوهرم گفتم و حالش رو بد کردم