2726
عنوان

توروخدا بیاید مثل ی خاهرراهنمایی کنید😔اسکرین شات میزارم

| مشاهده متن کامل بحث + 7147 بازدید | 159 پست


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

یبارگزاشتم عزیزم الان استرس گرفتم نکنه کسی بشناسه

باشه عزیزم هرجور راحتی

ان شاالله ک هرچی صلاحته برات رقم بخوره

بابا از نبودنت خستم،از اینکه هنوز هم به این فکر میکنم که کاش همش خواب بود،از اینکه چرا نمیتونم کنار بیام.بابا همه فک میکنن من کنار اومدم با جای خالیت اما هیچکس نمیدونه که چقد یواشکی اومدم پیشت،یواشکی برات اشک ریختم يواشکی آز درد نبودت رفتم زیر سِرُم،بابا وقتی نیستی دیگه خودم و واسه کی لوس کنم؟ آز کی کمک بخوام که با جون و دل برام انجام بده دلم تنگ شده بپرم بغلت ولی آخه چجوری...مرسی خدا از اینکه هستی،ولی در و رو به مردم ما بَستی،آتئیست میشم بفهمم توام با اینا هم دستی....از این به بعد بگید روزِ میگم شبِ....از این به بعد اگه خداهم باشید من یکی آتئیستم:)                                                    تو چشام نگا کن و دستت و بذار تو دستم،غم و رو سیاه کن و دستت و بذار تو دستم،اگه ابر بارون بشه بارونِ بی امون بشه،دل و سر پناه کن و دستت و بذار تو دستم     غزلشونم♡
2728
من انقدرخرم دلم نمیاد بسوزونمش دلم نمیاد ولی اون ...‌‌ دلم میخاد جوری ازش جداشم ک باوجدان درد بمونه ...


فکر کردی اینجور آدمی وجدان داره که درد بگیره عزیزم ؟ 

پیج من برای ارائه ی گردنبند و لوازم هنری و گلدوزی :.          honarkadeh_firoozeh
یبارگزاشتم عزیزم الان استرس گرفتم نکنه کسی بشناسه

همه خوابن 

یبار دیگه بزار

من بچه ی تهرانم، ینی هم تهران بدنیااومدم هم ۳۰سال تهران زندگی کردم و ازدواج کردم، ۴ساله رفتم ی شهرستان کوچیک چون از تهران وشلوغیاش خسته شدیم، خانواده همسرمم اصفهانن پس حق نظردادن برای هرسه شهررودارم. تو تاپیکام ونظرام کاراگاه بازی درنیارچون هیچ دروغی ازش درنمیاد، من بعد۴سال دوستی با دوست پسرم ازدواج کردم ۱۵سال پیش یروز داستانشوتعریف میکنم امیدوارم اگه به صلاحته تجربش کنی. حالاکه تا اینجاروخوندی ی صلوات مهمونم کن جدم دعاگوت باشه
ببین اصلا نمیشه باهاش حرف زد مثلا درمورد ی موصوعی تاواقعیتو بهش بگی خیلی بدمیشه باهام اگه برخلاف میل ...

ببین زندگی خیلی جدیه و ۲ طرف نیاز دارن به کسی که بشه بهش تکیه کرد

شرایطی پیش میاد که تو با هیییچکس نمیتونی درموردش صحبت کنی جز همسرت

اما وقتی از الان مجبوری که پنهان کنی شرایط بعدا سخت تر میشه

شک نکن شک نکن بعد این آدم آدمی که نیمه خودته میاد تو زندگیت و به جای اینهمه اعصاب خوردی و استرس و توهین آرامش خواهی داشت

من بخدا اگه خواهر خودمم هم بود همینارو میگفتم بهش

جدایی سخته، آدم ناراحت میشه، اذیت میشه، اما یه  دوره ای داره و قطعا خیلی خیلی جدایی تو این مرحله از طلاق راحت تره

میگذره و آروم میشی 

اگه میتونی با یه بزرگتر هم مشورت کن

  میشه لطفا واسه حل مشکلم از ته دل یک صلوات بفرستید؟ممنون
من رتبم ۱۸۸ شده فک میکنه دبیربشم ولش میکنم همچیم ازاون بهتره همه مخالفن اما اون خیلی ازیتم میکنه

وای خدای من تو آینده ی خوبی داری و یه خانم مستقل میشی با این رتبه ...ولش کن این آدم ...‌اصلا و ابدا بهش فکر هم نکن اون ارزش تو رو نداره ... فقط خدا کنه رابطه ات باهاش خیلی خطرناک نبوده باشه

مادری عاشقم که سرچشمه ی عشقم دل دریایی همسرم است...خدارا شکر

وای ببخشیدخواهرجان اینومیگم ولی خلی باز برگرده بخوای باهاش ادامه بدی، بچسب به درست اونم بره دنبال لیاقتش، فکرکن زیریه سقف نرفتی اینجوری میگه به خانوادت جهارروزدیگه چیکارمیکنه ازمنی که 13 سال اززندگیم میگذره به تونصیحت این ادم اصلااصلا به دردت نمیخوره

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730