اگه شوهرتون باشه و مجببببور باشید و محکوم باشید که با چنین موجودی زندگی کنید چه طور باهاش برخورد میکنید که از نظر روحی کمترین آسیب رو ببینید خودتون و بچه هاتون...
روضه ندارد تنی که سر ندارد؟؟...تنی که جای بوسه مادر ندارد؟؟!!!😢😢💔💔💔💔
عنوانت رو که دیدم تو ذهنم یه چرخی زدم ببینم کی اطرافم این ویژگی رو داره...وقتی متن تاپیکت رو خوندم باید بگم که من اصلا نمیتونم با همچین آدمی زندگی کنم و اگرم واقعا مجبور باشم تنها کاری که میتونم بکنم اینه که اونو تکثیر نکنم به هیچ وجه!
هر چقدر هم رابطهتون با یه سریا نزدیک باشه؛ این چیزا رو برای همیشه پیش خودتون نگه دارید مثل: مشکلات زندگیت رازهایی که دوست نداری کسی بفهمه قدمهای بعدیت نقاط ضعفت رابطهی عاطفیت و هدفت💕
من بچه ی تهرانم، ینی هم تهران بدنیااومدم هم ۳۰سال تهران زندگی کردم و ازدواج کردم، ۴ساله رفتم ی شهرستان کوچیک چون از تهران وشلوغیاش خسته شدیم، خانواده همسرمم اصفهانن پس حق نظردادن برای هرسه شهررودارم. تو تاپیکام ونظرام کاراگاه بازی درنیارچون هیچ دروغی ازش درنمیاد، من بعد۴سال دوستی با دوست پسرم ازدواج کردم ۱۵سال پیش یروز داستانشوتعریف میکنم امیدوارم اگه به صلاحته تجربش کنی. حالاکه تا اینجاروخوندی ی صلوات مهمونم کن جدم دعاگوت باشه
انداختم دور..هر کیییی بوده..حتی خواهرمم بلاکه...اثلن حوصله ادمهای غر غرو و حسود و اینجور چیزا رو ندارم
من خانه ام را پر از رنگ میکنم...پر از عطر زندگی...نان گرم میکنم ...گل میخرم و شعر مینویسم...و باور دارم کلام فروغ را که زندگی یعنی همین بهانه های کوچک خوشبختی .... .
[QUOTE=249195379]منم شوهرمه،هیچی زیاد باهاش قاطی نمیشم کار خودمو میکنم اهمیت نمیدم زیاد[/QUOTE منم خودم رو بی تفاوت نشون میدم در حالی که خودمم میدونم از درون داغونم....یعنی تو یه چاهی افتادم که هیییییچ راه نجاتی ندارم😔
روضه ندارد تنی که سر ندارد؟؟...تنی که جای بوسه مادر ندارد؟؟!!!😢😢💔💔💔💔
منظورت اینه که ازش بچه دار نشی😃من اگه بچه نداشتم با این بشر دق میکردم...
اره🤪
من نمیتونم
بالاخره بچه یه خصلتهاییش به پدرش میره ...و یا اینکه از طرف دیگه طاقت ندارم ببینم پاره تنم زیر دست همچین آدمی بزرگ بشه
یواشکی هم شده قرص میخوردم تا باردار نشم
هر چقدر هم رابطهتون با یه سریا نزدیک باشه؛ این چیزا رو برای همیشه پیش خودتون نگه دارید مثل: مشکلات زندگیت رازهایی که دوست نداری کسی بفهمه قدمهای بعدیت نقاط ضعفت رابطهی عاطفیت و هدفت💕
رو اعتماد بنفست کار کن انقدکه حرفاورفتارش به هیچجات نباشه
سر به سرش نزار، با کلاسای مختلفت خودتو سرگرم کن
اصلا نبینش نشنوش، شاد باش و سرزنده توجه نکنی میاد سراغت
من بچه ی تهرانم، ینی هم تهران بدنیااومدم هم ۳۰سال تهران زندگی کردم و ازدواج کردم، ۴ساله رفتم ی شهرستان کوچیک چون از تهران وشلوغیاش خسته شدیم، خانواده همسرمم اصفهانن پس حق نظردادن برای هرسه شهررودارم. تو تاپیکام ونظرام کاراگاه بازی درنیارچون هیچ دروغی ازش درنمیاد، من بعد۴سال دوستی با دوست پسرم ازدواج کردم ۱۵سال پیش یروز داستانشوتعریف میکنم امیدوارم اگه به صلاحته تجربش کنی. حالاکه تا اینجاروخوندی ی صلوات مهمونم کن جدم دعاگوت باشه