وای بچه ها من ۱۳،۱۴سالم بود عید رفتیم خونه عموم پسر عموم پاشو عمل کرده بود من نه سلامی نه حرفی خودمو انداختم رو پاش واااای پات چیشده خوب میشی غصه نخور😂😂داشتم خودمو میکشتم براش
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من تازه عقد کرده بودم بعد موبوگرام نصب کردم اونم نمیدونم چه مرگش بود همه مخاطبانو که شامل براد ...
اره اون آلام هم هستش کلا آدم هارو عضو کانال میکنن بزا منو هم میزد دختر خالم منو وارد این کانال کرده ولی بعدش فهمیدم خودشون اینجوری میکنن
اعصاب خوردی فقط اونجا که یکی زنگ میزنه بهت ولی صداش نمیاد قطع میکنی و خودت زنگ میزنی، میبینی که اونم به تو زنگ زده و اشغاله بعد یه کم منتظر میمونی که زنگ بزنه، ولی میفهمی اونم منتظره که تو زنگ بزنی صبرت تموم میشه و زنگ میزنی میبینی اونم صبرش تموم شده و زنگ زده و اشغاله 😐😬
ما توبه شکستیم ولی دل نشکستیم :)................فاجعه اونجاست که یه نفرو به همه دنیا و آدماش ترجیح میدی ، بعد همون یه نفر ساده ترین چیزها رو به تو ترجیح میده!به قول شاعر : وای بر من، تو همانی که امیدم بودی؟!
وای من با یه مرده از اقوام داشتم حال احوال میکردم بعد رمضان بود بجای اینکه بگم نماز روزتون قبول گفتم رمضانتون مبارک باش مرده نگام کرد گفت سلامت باشین وقتی اومدم خونم یادم اومد میخاستم آب بشم🤦🏻♀️😂😂😂
رفتم پیش عروس تبریک بگم ،منو نمیشناخت، اول باید خودمو معرفی میکردم هول شدم گفتم دوست من با شوهرت دوسته 😵😐 عروس ی نگاه شک برانگیز کرد 🥴 سریع درستش کردم و با ضایعگی شدید تالارو ترک کردم💔
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل / کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها