دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.
خیلی طولانیه ولی خلاصه بگم دانشگاه وسط ظهر بود همه آلاچیقا پر شده بود فقط یکی بود ک یه دختر و پسر تنها نشسته بودن . ماهم دیگ رفتیم تو همون آلاچیق ۶ نفر بودیم اینا شروع کردن دعوا زنگ زدیم چندتا دیگ از بچه ها اومد شدیم ۱۱ نفر تاااا دلتون بخواااد کرم ریختیم 😂😂😂😂😂
شوهرم وقتی تو خوابه صورتمو میبرم نزدیک صورتش چشماشو که باز میکنه منو میبینه خیلی میترسه منم کلی میخندم
نینی سایت اینجوریه که تو تاپیک بزن درمورد یه چیز خیلی عادی آخرش دعوا میشه خانوما بیایین یاد بگیرین چیزایی که خودتون تجربه کردین حالا خوشایند خودتون هست یا نیست نکنین تو حلق بقیه وقتی بهم احترام بزاریم جهان قشنگتری خواهیم داشت
ما یکبار با دختر دایی هام اینا نشسته بودیم یکی از دختر دایی هام خیلی احساس شجاع نترس بودن میکرد منم با بقیه هماهنگ کردم بترسونمش داشتیم حرف میزدم یک هو گفتم اون کی بود تو آشپزخونه دختر داییم جیغ زد گفت یاخدا منم دیدددددددددددددددددمش این بدبخت پاشد با شلوارک زد تو کوچه دویدیم بگیریمش
عشق فقط یعنی خدا من آدمیم که رفتارمو با شعور طرف ست میکنه پس اگر از رفتارم ناراحت شدی به شعورت نگاه کن...