مادرشوهر پدرشوهرم خیلی اصرار میکنن بیا بمون و...خب از رو محبتشون میگن اما من خیلی تحت فشار قرار میگیرم چون مادرشوهرم از صبح تا شب با تلفن حرف میزنه هی غیبت میکنه به منم همش غیبت میکنه و غر میزنه از این و اون ی جورایی ی وقتام نمیدونم حسم درسته یا نه اما حس میکنم ی سری از حرفاش به در بگو دیوار بشنوئه
مثلا درباره اسم بچه و بچه دار شدن هی میگه منم امروز محترمانه ج دادم
یا مادرشوهرم با مادرش ی مدت قهر بود تازه اشتی کرده اما پدرشوهرم از اون خوشش نمیاد هی به شوخی به مادرشوهرم درباره مادرش تیکع میندازه هی منو میکشن وسط منم گفتم من دخالت نمیکنم تو مسائل خانوادگی مادرشوهرم حس کردم ناراحت شد
ولی با شوهرم دعوام شد سر این چیزا چون من حساسم هنوز سر خونه زندکی نرفته درباره بچه دار شدن اینا بگن
شوهرم میگ از محبت میگن
با وجودی که خیلی سعی میکنن بهم احترام بزارن ولی این چیزای مادرشوهرم داغونم میکنه هر وقت میام سنگینم