2726

وقتی یه سالم بود طلاق میگیره ومیره الان ۲۲ سالمه ۱۴ سالگی بزور زنبابام ازدواج کردم خداروشکر شوهرم خیلی خوبه...تا عید با مادر خودم مشکلی نداشتم ینی با اینکه بیادو بره مشکل نداشتم ولی  راستش خجالت میکشیدم از اینکه میاد ولی خب چاره ای نداشتم خجالتمم از این بود ک اصن رعایت نمیکرد توی طرز لباس پوشیدنش و من پیش شوهرم خجالت میکشیدم ما خانواده شهیدیم از سمت پدری و تقریبا محجبه ولی مامانم با تیپای بدی نسبته ب سنش میومد خونمون تا اینکه عید عروسی دخترش شد از شوهر دومش دعوتمون کردن اما من دلم نمیخاست برم و خاهر بزرگترمم گفت اگ تو نری منم نمیرم...سر همین قضیه با مامانم بحثم شد..دلم نمیخاست برم چون اون نه عقدم اومده بود نه عروسیم و ن هیچ مراسمی و هیچ کاری برام نکرده بود هیچ کاری از مادر بودنش فقط اسمش ب من رسیده بود بعد توقع داشت من برم عروسیه دخترش...پدر من وضع مالی متوسطی دارع ولی سر جهیزیه ام خیلی اذییتم کردن چون زنبابام نمیزاشت چیزی برام بخرن اما مامانم واسه دختر خودش رفت کار کرد و همه چی خرید الانم اجیم میگفت بزور داره قسطاشو میده نزدیک ۸0۰میلیون پارسال برای دخترش جهیزیه خرید نزاشت اب تو دل دخترش تکون بخوره اونوقت من....خیلی خونه ی پدریم اذییت شدم تا وقتی که دختر خونه بودم هرروز از زنبابا کتک میخوردم بابامم ساکتو چیزی نمیگفت و خیلی چیزای دیگ که از اینکه بهشون فکر هم کنم اذییت میشم از عید که بهش گفتم عروسی نمیام چون تو برای من هیچ کاری نکردی و این حرفا دیگ هیچ خبری ازش ندارم حتی یه پیام ساده هم نداد ک حالمو بپرسه 😅

انگار منتظر بود که دیگ همون سه ماه یه زنگم ک میزد دریغ کنه.

البته این چیزاش دیگ برام مهم نیست ولی ماه دیگ تولد منه و به خاهرم گفته میخاد بیاد 

میخام به ابجیم بگم بهش بگه که خونه من حقی نداره بیاد اما نمیدونم چجوری....

حتی وقتی میومد بین من و خاهرم فرق میزاشت....حتی بین شوهرامون و شوهر من متوجه این موضوع شده بود و ناراحت بود خیلی ازش شاکیم دلم میخاد خودم با دستای خودم بکشمش بخاطر تمام بلاهایی که سر من و خاهر برادرم اورد و رفت پی خوش گذرونیش الانم پیش شوهرامون ابرو نزاشته برامون دلم میخاد بمیره زودتر ازش راحت بشم...البته این حس منه و خاهرو برادرم دوسش دارن و باهاش هرروز حرف میزنن....فقط من اینجوریم نسبت بهش 

گاهی تنها مرگ درمان است...✌🚶‍♀️


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

چون سنت کمتر بوده و محبتی ازش ندیدی

من باشم قطع ارتباط میکنم ادمی ک جز ناراحتیم و یاداوری گذشتهای تلخ چیزی برام نداره بهتره تو زندگیم نباشه:)

واقع‍‌ی‍‌ت‍‌ش اینہ دی‍‌گہ ه‍‌ی‍‌چ‍‌ک‍‌س واس‍‌م رف‍‌ی‍‌ق‌ت‍‌ر از خ‍‌ودم ن‍‌ی‍‌س‌‌‌؛)
2728

رک ناراحتیت رو بهش بگو. بگو که بخاطر رفتارش و فرق گذاشتنش ناراحتی و چون بخاطر گذشته و ارتباط کمتون دلخوری و نمیتونی ازش ناراحت نباشی دوست نداری باهاش ارتباطی داشته باشی.

چه مانده از این شب به‌جز دو لکه غم؟

دقیقا زندگیه منا گفتی.عین خودت ولی من دیگه باهاش کاری ندارم ولی ازش هم کینه ندارم چون قسمت بود که بره.مامانم پولداره ولی دریغ از یک ریل برای من.ولی من به خاطر اینکه اسمش مادره و احترامش در هر صورت واجبه هیچ کینه ای ازش ندارم.فقط با نماز خواندن به خدا میگم خودش کمکم کن.تنها تفاوت من وتو آینه که اصلا از شوهرم راضی نیستم و برو خدا را شکر کنکه حداقل شوهرت خوبه .اصلا بروی خودت نیار فقط محل نده‌‌

یعنی‌تا وقتی شوهر کنی از شما خبری نمیگرفت؟حق داری ماهم مشابه این مادرو داریم 


چرا سالی یبار میومد یسری  اسباب بازی لباس میوردو میرفت این ته احساسی بود ک برامون بخرج میداد

گاهی تنها مرگ درمان است...✌🚶‍♀️
چون سنت کمتر بوده و محبتی ازش ندیدی من باشم قطع ارتباط میکنم ادمی ک جز ناراحتیم و یاداوری گذشتهای ت ...


سعی دارم همینکارو کنم

گاهی تنها مرگ درمان است...✌🚶‍♀️
رک ناراحتیت رو بهش بگو. بگو که بخاطر رفتارش و فرق گذاشتنش ناراحتی و چون بخاطر گذشته و ارتباط کمتون د ...


اگ بخاد بیاد حتما بهش میگم چون دیگ حوصله کاراش و رفتاراش رو ندارم

گاهی تنها مرگ درمان است...✌🚶‍♀️
شاید اذیتشده ک حاضرشده بزاره بره خواهر برادرات بزرگترن شاید عذابشو دیدن درکش میکنن بعدشم ک توام برو ...


اذییت نشد فقط بخاطر خوش گذرونیش بود بابای من ادمی نیست ک کسیو اذیت کنه اینقدر سادس ک یه بچه ۲ ساله میتونه گولش بزنه هووف زنبابامو الان به چه بهونه ای بزنم😂راستش از وقتی ازدواج کردم رابطم باهاش خوب شده و همه کاری برام میکنه😑شنیدی میگن دوریو دوستی شده حکایت من زنبابام یا نمیدونم شاید اشتباهشو فهمیده و داره الان جبران میکنه

گاهی تنها مرگ درمان است...✌🚶‍♀️
دقیقا زندگیه منا گفتی.عین خودت ولی من دیگه باهاش کاری ندارم ولی ازش هم کینه ندارم چون قسمت بود که بر ...


انشالله مشکلاتت حل بشه عزیزم درکت میکنم شرایط سخته

گاهی تنها مرگ درمان است...✌🚶‍♀️

ببخشیداین اگه مادربودبچه یه سالشو نمیذاشت بره دنبال دلش درحقت ظلم کرده البته به نظرمن،،من اگه جات بودم یه پیام میدادمش گفتمش لطفا کاری به من نداشته باش من اون موقع که مادرخواستم نبودی زیردست نامادری بزرگ شدم الان که دیگه همسرمو دارم واحتیاجی هم بهت ندارم

ببخشیداین اگه مادربودبچه یه سالشو نمیذاشت بره دنبال دلش درحقت ظلم کرده البته به نظرمن،،من اگه جات بو ...


دقیقا همین حرفو به خاهرم گفتم ک بهش بگه نمیدونم چی پیش خودش فک میکنه اینکه اگ هرسال تولدم پاشه بیاد مادریو تموم کرده در حقم نمیدونم از مادری چیزی نمیفهمه یا نمیخاسته برای من مادری کنه 😅البته نمیخاسته چون اگ بلد نبود واسه دخترشم نمیکرد 

گاهی تنها مرگ درمان است...✌🚶‍♀️
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز