سلام بچه ها خوبین؟
من حدود یه هفته اس با یه پسری آشنا شدم اصالتا کرمانشاهیه.من ۲۳ سالمه و طبیعتا دختر دم بخت حساب میشم و دوست دارم که ازدواج کنم.اونم ۲۳ سالشه ولی هنوز شغلی نداره و حتی پدرش ترکشون کرده. دیشب باهاش صحبت کردم میگفت من حداقل تا ۴ سال دیگه شرایط ازدواج کردن ندارم و حتی پا پیش نمیذارم و اولویتم اینه مادر و خواهرم رو کمک کنم چون سختی کشیدن در نبود بابام.بعد اصلا معلوم نیست تا ۴-۵ سال دیگه این آقا همچنان نظرش این باشه که پا پیش بذاره .الان چندباری رفتیم بیرون حتی یه آبمیوه هم نخوردیم چون میگه من اوضاع مالیم خوب نیست. آب معدنیم میخواستم خودم رفتم گرفتم.حتی چند روز پیش داشتیم درمورد یه کافه حرف میزدیم نمیگفت یروزی باهم میریم.میگفت اره قشنگه ادرسشم فلان جاست.این یعنی خودت برو.من میترسم آدم خسیسی باشه و اینکه این همه صبر کردن واسه این آقا بیهوده باشه و عمرم تلف بشه. چون تو حرفاش هیچ وقت مثلا نمیگه باهم بریم فلان جا.میگه اره خودت برو خیلی قشنگه.یعنی جمع نمیبنده و منو از خودش جدا میبینه.
بهمم گفته من هدفم ازدواج نیست.ممکنه بشه ممکنه اصلا نشه.
من خودم ماشین دارم ولی بهش نگفتم ماشین منه و گفتم مال پدرمه. چند روز پیش که ماشین دستم بود زنگ زد گفت میام ماشینو ازت قرض میگیرم یه کاری دارم.اخه ما هنوز ۱۰ روزم نیست آشنا شدیم من چجوری میتونم اعتماد کنم و چه توقعیه داری. واسه همین یجوری پیچوندمش
حالا به نظرتون با این شرایط همین الان همه چیو تموم کنم بهتر نیست؟