من با شوهرم دوست بودم ی مدت اون اوایل که با کسی نبود خیلی خوب بود یعنی میشد باهاش کنار اومد از شوهرم جدا نمیشد اما بعد اینکه با ی دختره دوست شد خیلی رفتارش عوض شد توی دوران دوستیم یکی دوبار ی جورایی بی احترامی کرد الانم که عقدم میرم خونه شوهرم اینا اصلا محل نمیزاره بزور سلام والسلام خیلی وقتام سر ی سفره من باشم نمیاد
واقعا چقدر ی ادم میتونه بدبخت باشه که افسارشو بده به یه دختر تازه وارد که خانوادشو بزاره زیر پا هی به رو خودم نمیارم اما واقعا ناراحت میشم مگه من چیکار کردم
تو برا شوهرت میری به اون چیکار داری آدما رو بزرگ نکن
شاید خجالت میکشه ازت
الان اگه برعکس بودم همینو میگفتی؟ یا میگفتی شوهر پتیارم خودش چسبونده به زن داداشش؟ در ضمن اون دختره هم خانوادشه در واقع از تو خانواده تره
تو اصلا بروی خودت نیار عادی باش سلام بده حال احوال کن عادی حرف بزن ناراحتم نشو دست بالای دست زیاده اونم یروز یکی مثل خودش سر راهش قرار میگیره الان تو چیزی بگی همه کاسه کوزه ها سر تو میشکنه
توعم محلش نده مثه خودش رفتار کن
سلام نظرشخصی من اینه بیشتر مشکلات رو خانومها درست میکنن من خودم مردم تا دختری خودش نخواد کسی نمیره سراغش و مردها زود گول میخورن شماباید طوری باشوهرتون رفتار کنید که از کارش پشیمون بشه وبیادسمت خودت به اشتباه خودش پی ببره اگه زن باشوهرش بداخلاقی کنه وشوهرش درکنارش به ارامش نرسه میره سمتی که ارامش هست شمابهش برسین مطمین باش به اشتباه خودش پی میبره ودرکنارتون به ارامش خواهد رسید همه چی نیاز جنسی نیست
چند سالشه برادرشوهرت؟
