2726
عنوان

بیاین خاطره پسرمو بگم

1793 بازدید | 43 پست

گفتم که مریضه اومدم تهران دکتر پنیسیلین داد انقدر جیغ زد انقدر جیغ زد که پنیسیلین سفت شد دیگه بزور گرفتمش تنها نتونستم گفتم پرستار بیاد پنیسیلین رو بزور زدیم کلی هم دردش گرفت چون سفت بود رسیدم به دومی دومی رو دیگه فرار کرد دو طبقه بدو بدو دنبالش رفتم وسط راهرو خلوت بود دیگه با بدبختی بغلش کردم بزور شلوارشو پایین کشیدم براش زدن کلی دردش گرفت نیم ساعت دیگه دوباره باید ببرم بزنم چه خاکی توی سرم بریزم خدااااااااا ایندفعه سه تا امپوله اولی پنیسیلین دومی تقویتی سوی چون غذا نمیتونه بخوره سرم عذاب وجدان دارم مجبور بودم اینکارو کنم😭

 اصلا شد شد نشد میرم میخوابم😂🙂(برگرفته از کتاب خابالوها جلد ۷۸۹)😂

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728
ب نظرم دیگه نزن امپولشو، اون الان وحشت کرده ترسیده، گناه داره طفلک قلبش وایمیسه از ترس، ارومش کن بعد ...

عفونت کرده

 اصلا شد شد نشد میرم میخوابم😂🙂(برگرفته از کتاب خابالوها جلد ۷۸۹)😂
به نظرم باید به بچه بازی کنی فکر میکنم بچه رو ترسوندین از آمپول زدن بهش بگین که مثلا این آمپول بزنی ...

اصلا نترسوندم بهش گفتم اصلا نمیذاشت

 اصلا شد شد نشد میرم میخوابم😂🙂(برگرفته از کتاب خابالوها جلد ۷۸۹)😂
عزیزم انشالله مشکلت حل شه و زودتر خوب شه نوشته بودی خاطره... منتظر خوندن یه چیز شاد و مفرح بودم

ببخشید

 اصلا شد شد نشد میرم میخوابم😂🙂(برگرفته از کتاب خابالوها جلد ۷۸۹)😂
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730