2726
عنوان

بیاین ببنین همسرم چی پیام داده اسکرین شات

| مشاهده متن کامل بحث + 608729 بازدید | 1083 پست
نه هر دومون مجبور شدیم . داستان زندگیمو نوشتم . پسر عموم گفت بیا ازدواج کنیم بعد جدا شیم تا ولمون کن ...

داستان زندگی تو خوندم حالم به شدت بد شده باورت میشه چشمم رو می بندم تو نامزد سابقت رو تصور می کنم قلبم به درد میاد الهی واسه دلتون بمیرم  کل روزم خراب شد 

هیچ ورزشی برای قلب بهتر از خم شدن و گرفتن دست افتادگان نیست   جان هولمز

ای جون دلم انشاالله همیشه خوشی خنده تو زندگیت باشه تو این همه مشکلات همسر خوب نعمته چ زن خوب چ مرد خوب

برای هم بمونید انشاالله 

دلتون شاد لبتون خندون اشکتون ازسر شووووووق 





خدایا از این عشقا نصیب همه کن

درد

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728

فاطمه جان من داستانتو خوندم دیشب ساعت ۴ صبح اینا بود خدایی گریه کردم براتون واقعا متاسفم که همچین اتفاقی برات افتاده ایشالا هم حال دل خودت هم عاقا سیاوش عالی باشه و دلخوش باشین... فقط میشه لطفا عکستو ببینم خیلی دوس دارم ببینم چهره ت چه شکلیه آخه لعنتی هیشکی از من خوشش نیومده تا حالا خیلی دوس دارم یه عشق واقعی تجربه کنم میگم شاید زشتم😐 اگه عکستو گذاشتی لایکم کن یا خصوصی ببینمت البته اگه دوس داشتیا😉 


فقط امیدوارم الان حال قلبت خوب باشه💚🧚‍♀️

دختر آریایی ، فرزند کوروش کبیر☀️

واای منم دیشب داستان زندگیت رو خوندم خییییلی گریه کردم برای حال و روز سیاوش...نمیدونم چی بگم واقعا متاسفم،ولی من جای تو بودم تا ابد تو چشم پدر و عموم و داداشم نگاهم نمیکردم قطع رابطه میکردم کلا.

اینو بدون حتی اگر پدرتو حلال کرده باشی..قطعا خداوند بخاطر دل سیاوش، مجازاتش میکنه خیلی متاسفم اینو میگم،اما من اعتقاد دارم خداوند بیشتر از اینکه به نماز و روزه و...توجه کنه به دل ادمها و محبتشون نسبت به هم نگاه میکنه که متاسفانه پدرت در حق تو و سیاوش و امیر خیلی بد کرده.

وای من متنفرم از رمان اینا

ولی داستانت رو تا اخر خوندم 

خیلی قلبم گرفت دلم برای سیاوش سوخت

برای تو هم واقعا عذاب اوره

منم یه عشق این مدلی داشتم ولی یک طرفه بود و هیچوقت ندیدمش الانم چهل سالشه و زن نگرفته و از این شهر رفته

وقتی ازدواج کردم مادرش گفت چرا شوهرش دادین پسر من منتظر بود بزرگ سه بیاد خاستگاری اخه فک نمیکردن پدرومادرم تک دختر زرنگشونو تو۱۸ شوهر بدن

از زمانی که ابتدایی میخوندم منو میخاسته همیشه زمانایی بهم زنگ میزده که کسی خونمون نباشه نمیدونم چجوری چکمون میکرد از ۱۴ سالگی زنگ میرد مدام خونمون تا ۱۸ سالگی قبل. اون بچه بودم یادم نیست

فقط یبار جوابشو دادم قسمم میداد بزارم حرفاشو بزنه ولی من نزاشتم الانم پشیمونم چرا نذاشتم ولی خب گذشت و الان ازدواج کردم و دوتا بچه دارم شوهرمم خوبه دوستم داره اینم بگم بخدا فک میکنید دروغ میگم شوهرمم از ۲۰سالگیش منو تو یه مهمونی میبینه و دیکه تو۱۷میان خاستکاری ک۱۸بهش حواب بله دادم اونم پدرومادرم دوختن بریدن

جالب اینه که دوستای صمیمی بودن بعد ها شنیدم

من با اینکه طرفمو هیچوقت ندیدم ولی االانم شمارشو حفظم و گاهی به یادش میافتم

حالا وای از دل توووووووووووووووو‌

از خدا میخام بهت ارامش بده و بتونی با دل خوش زندگی کنی دیگه هم به سیاوش پیامی نده فایده ای نداره

ولی قلبم گرفتتت بدجوررر و چند روز ذهنم درگیرت میشه

خاهشا هروقت عکستو‌کذاشتی تگم کن حتمااا

🌼

اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم،یا مهدی ادرکنی❤️عضو گروه قرمز❤️وزن هدف۷۰
وای من متنفرم از رمان اینا ولی داستانت رو تا اخر خوندم  خیلی قلبم گرفت دلم برای سیاوش سوخت ب ...

منم خوندم اونجایی که سیاوش گفت چطور تونستی زن منو بگیری اون زن من بود یعنی گریه کردماااا😭

اسی تعلیق شده

وقتی ارزش خودتو بدونی دیگه به آدما تخفیف نمیدی.🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺

چه داستانی دلم خون شد برا سیاوش

هنوز عشق تو امید بخشِ جان من است❤️❤️..........پسرم تو یکی از خاص ترین نعمت هایی هستی که خدا در زندگی من آفریده.....من یه خانوم آروم ومؤدبم که همه دوسش دارن 🥰 خدایا شکرت
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز