2726

بعد ظهر رفتیم بیرون یه تاب خوردیم یکم تمرین رانندگی کردم مادرشوهرم همیشه ی خدا تا در باز میشه میپره تو پله ها طبق معمول اومد گفت کجا بودین گفتم بیرون اومدم توخونه خودمون دوباره شب حوصله مون سررفت رفتیم مادرشوهرم اومد تو پله ها گفت کجا بودین گفتم بیرون و اومدم خونه پاشد اومد پایین من دستشویی بودم شوهرمم بیرون بود درو باز کرد اومد توخونه گفت در زدم باز نکردی اومدم تو بعد گفت کجا رفته بودین گفتم بیرون گفت جایی بودین گفتم ن بیرون تاب خوردیم گفت اها بهتون شک کردم امروز دوبار رفتین بیرون😐 ب نظرتون بااین حجم از فضولی چیکار کنم ب شوهرم بگم مامانش چی گفته و بگم کلافه شدم از بازپرسی کردنشا تا تذکر بهش بده واقعا نمیخوام بی حرمتی شه 

بزودی من مادر میشم قولشو از خدا گرفتم 😍😍 خدایا شکرت بالاخره بعد این همه سختی و انتظار من امیددارم که این ماه باردار بشم  بماندیادگاری ۱۶/۱/۱۴۰۳ 

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728
میگفتی بتو چه گربه رو دم حجله بکش وگرنه زندگیتو به گه میکشن

والا همش میگفتم بیرون و از رو نمیرفت

بزودی من مادر میشم قولشو از خدا گرفتم 😍😍 خدایا شکرت بالاخره بعد این همه سختی و انتظار من امیددارم که این ماه باردار بشم  بماندیادگاری ۱۶/۱/۱۴۰۳ 

حکایت پونزده سال زندگی منه.‌همسرم یه سیب زمینی میخره سرش چسبیده به شیشس ببینه چیه بعدم باز پشت سرش خداشاهده حتی قیمتم باید بپرسه

عجب بیهوده تکراریست دنیا....مهربان باشیم٬هزینه نداره
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز