حالا...تجربهام بیشتر شده...
سپیدی موهایم...دارد بیشتر بهچشم میآید...
و زندگی...
دیگر برایم مثل قبل نیست!
میدانم اگر قرار باشد...کلاه را قاضی کنیم؛
من همیشه بدهکار میشوم!
تو...
نه زیر و رو برایم کشیدهای...نه آسمان و ریسمان بافتهای...نه ابرو انداختهای بالا!
فقط مهربانی بهخرج دادی و...
همیشه گفتی: برایت دعا میکنم!
و اگر نبودی و نداشتمت...هویّتی از من درکار نبود!تو...تنها پدری هستی که...زیر پَر و بالِ بچههایت را میگیری؛بیآنکه بهرویِ خودت بیاری!
ما... دعایِ قنوتِ امام زمان عج الله هستیم
او کجای زندگی ماست؟!