ما یه مرغ داریم با طبقه پایینیمون حیاطمون مشترکه ولی درامون جداس حالا مامان بابام یه ماه نبودن من هر روز کله سحر پا میشدم میرفتم حیاطو تمیز میکردم و فلان ک زشت نباشه مرغ ریده باشه توش، حالا امشب اومده بودن خونمون مهمونی خانمه طبقه پایین به مامانم گفت دخترتو صبحا زیاد دیدم حیاط مامانمم گفته بود اره من گفتم من نیستم حواست باشه مرغه در خونشونو کثیف نکنه عنتر خانم برگشته میگه ولی هیچکی مثل خودت نمیشه، حالا گشاد خانم صد سال یه بار یه جارو نمیزنه تو حیاط دستم بشکنه باید میذاشت مرغ میرید در خونشون💩💩💩💩😏😏😏😏😏😏😏😏