2726

تازه ازدواج کردم چند ناهی هست چندین بار یک خواب میبینم و تو خواب سر صدا میکنم تا شوهرم بیدارم کنه ی خواب ک یک مرد قد بلند از پشت ک من نمی بینمش یک طناب سفید بافته از پارچه ولی قد طناب کوتاه میندازه دور گردنم و خفم میکنه ولی نمیذاره برگردم و نگاهش کنم چندین بار این خواب دیدم و واقع شوهرم ترسید میگفت اینقدر داد بیداد میکنی تو خواب منم میترسم واقعا وحشتناک خیلی بیرحم هر وقت این خواب میدیم بعد ک‌بیدارم مبکرد شوهرم رنگ صورتم کبود بود لبام کبود بدنم جون نداشت تا چند ساعت  .ب حرف یکی از بزرگا رفتیم سرکتاب برداشتیم گفتن براتون دعا جدایی گرفتن  .و اون دعا رو گذاشتن تو قبر مرده 

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

عمه من رفته بود محل کارش صبح زود ساعت ۸ 

محل کارش طبقه ۹ یه برجه ....

لباساشو عوض میکنه میره توی سالن روبروی یه اینه سرتاسری مقنعشو درست کنه میبینه پشت سرش یه ادم که قدش تا سقفه وایساده پاهاشم سمه میگه صورتش سیاه بود و پشم داشت

از پله ها میدوعه پایین تو لابی منتظر بقیه میمونه وقتی برمیگردن هیچی نبوده 😰

داداشم تعریف میکنه   یه شب مغازه ی دوستش بوده  بعد موتورشو روشن میکنه بره میبینه خرابه&nb ...

موهای تنم سیخ شد بخدا😐

یه شب یه مَرد داره ی جایی از دریا  که هیـــــچکس وجوود نداره و بی نام و نشونه  غرق میشه!🌬بعد به خدا میگه که خدایا منو نجات بده من فقط به تو ایمان دارم:)>🌿یه دوسه دقیقه بعد این حرفش یه لنج میاد سمتش میگ بیا بریم تو اینجا داری میمیری !✨مرد میگه که : من به خدا گفتم نجاتم بده خودش میادو نجاتم میده ......هرچی صاحب لنج التماس میکنه بیا بریم مرد راضی نمیشه 👐🏻یکم بعد یکی دیگ میادو بازم همین!! ...... همیوجور ادامه میابه و..روز سوم این مرد میمیره!🖇میره اون دنیا پیش خدا میگه که من به تو دلبستم من ب تو اعتماد کردم و این کفار گفتنا ک تو اصلا منو  نمیبینی تو بخشنده نیستی .و تو الکی و اینا ...))خدا میگ که:: من تو اون دریایی که هیچ چیزی نبود چند نفرو برای نجات تو فرستادم :)!! 🌱اما تو منو باور نداشتی:)🍃
2728

من 9 سالم بود نصف شب مادرم و بیدار کردم که برم دستشویی

بعد گفت برو من اومدم تا در اتاق باز کردم  زدم بیرون یهویی

یه دست قطع شده سیاه بدون بدن فقط دست بود

خود به خود تو هوا تکون میخورد مردم خوردم به در و دیوار



چه نکو طریق باشد/که خدا رفیق باشد♥

من همش حس میکنم تو خونمون یه چیزی هستش ولی اذیت خیلی نمیکنه انگاراز ترسیدن ما لذت میبرم یه شب در سالن خونمون انگار یکی در میزنه هم من وهم همسرم گفتیم کیه گفتیم شاید مادر شوهرم ولی پشت در کسی نبود فکر کنید حالا ساعت دو بامداده

اولین باری هم که شروع شد دست و پامو از پتو میکشید بیرون و من فک میکردم خواهر شوهرم اومده میخواد اذیتم کنه چون اون ساعت همسرم سرکار بود چند بار تکرار کرد گفتم نکن خوابم میاد پاشم پوستتو میکنم بعد کامل پتو کشیدم رو سرم رفتم زیر پتو یهو با پاهام منو از دشک کشید پایین سریع پا شدم دیدم کسی نیست تمام خونه رو گشتم گفتم دیدمت دیمت بیا بیرون اما هیشکی نبود دیگه از ترس جونم بالا نمیومد چادرمو برداشتم و در رفتم همه درای خونه باز موند هم گوشیم تو خونه موند رفتم خونه پدرشوهرم هر چی در زدم باز نکردن از ۷صب تا اذان ظهر زیر آفتاب نشستم یهو دیدم اومدم رفته بودن بیرون دیگه کلی گریه کردم اون روز و ..... تازه ماجراهای من شروع شد تو اون خونه

و سکوت چه زیباست وقتی همه دروغ میگوییند  
من همش حس میکنم تو خونمون یه چیزی هستش ولی اذیت خیلی نمیکنه انگاراز ترسیدن ما لذت میبرم یه شب در سال ...

جن زیاد شده انقد ما آدما گناه واریم چه راحت زن شوهر دار از دوست پسرش میگه خب اگه کارش درسته چرا از شوهرش پنهان میکنه  

سوره تکویر برای چشم زخم و سحر سه بار شب سه بار روز با صدای بلند 
موهای تنم سیخ شد بخدا😐

عزیزم☺

داداشم همیشه میره سر قبر اون دختره براش فاتحه میخونه

میگه عذاب وجدان دارم ک رو قبر تازه ش پا دادم

دختره اینقدر خوشگله عکسشو رو سنگش زدن(:

پدرم وقتی ۱۴ سالش بوده داییش گم میشه تو روستا خیلی دنبالش میگردن اما پیداش نمیکنن طرفای غروب که هوا داشته تاریک میشده بابای من با موتور میره تو دشت های اطرافو بگرده و ناگهانی با جنازه داییش مواجه میشه 

بشدددت میترسه تاجایی که الان ۴۵ سالشه اگر خواب باشه یهو با سرو صدا بیدار بشه خیلی هول میکنه و میترسه از همون موقع اینجوری شده

عزیزم☺ داداشم همیشه میره سر قبر اون دختره براش فاتحه میخونه میگه عذاب وجدان دارم ک رو قبر تازه ش پ ...

الهی بمیییرم 🥺🥺😭

یه شب یه مَرد داره ی جایی از دریا  که هیـــــچکس وجوود نداره و بی نام و نشونه  غرق میشه!🌬بعد به خدا میگه که خدایا منو نجات بده من فقط به تو ایمان دارم:)>🌿یه دوسه دقیقه بعد این حرفش یه لنج میاد سمتش میگ بیا بریم تو اینجا داری میمیری !✨مرد میگه که : من به خدا گفتم نجاتم بده خودش میادو نجاتم میده ......هرچی صاحب لنج التماس میکنه بیا بریم مرد راضی نمیشه 👐🏻یکم بعد یکی دیگ میادو بازم همین!! ...... همیوجور ادامه میابه و..روز سوم این مرد میمیره!🖇میره اون دنیا پیش خدا میگه که من به تو دلبستم من ب تو اعتماد کردم و این کفار گفتنا ک تو اصلا منو  نمیبینی تو بخشنده نیستی .و تو الکی و اینا ...))خدا میگ که:: من تو اون دریایی که هیچ چیزی نبود چند نفرو برای نجات تو فرستادم :)!! 🌱اما تو منو باور نداشتی:)🍃
من 9 سالم بود نصف شب مادرم و بیدار کردم که برم دستشویی بعد گفت برو من اومدم تا در اتاق باز کردم &nb ...

این اتفاق برای منم افتاد خواب بودم دیدم دستی رو پهلومه فک کردم شوهرمه دستو گرفتم دیدم پر موعه نگاه کردم دیدم یه دست از آرنج پر مو معلق رو هوا رو پهلومه چنان جیغی زدم که گلوم پاره شد 😔

و سکوت چه زیباست وقتی همه دروغ میگوییند  
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730