هربار با نگاهت دلم را گم میکردم..
پیچ و خم جادهی پیشانیِ بلندت را دنبال میکردم و سرانجام در جایی میان امواج موهایت، سرگشته میماندم...
هربار بیش از پیش دیدن رخ دلربایت، آشفتگیام را در پی داشت..
تا روزی که در خلسهای از آرامش فرو رفتم..
خلسهای سرشار از بوی وجود تو..
خلسهای پس از اعتیاد تو..!