2726
عنوان

سنا بانووو🤍🔏

6248 بازدید | 0 پست

الان باید شب بود من و تو با یه شورلت قدیمی نوا کوپه میزدیم تو دل جاده های پر پیچ و خم جاده چالوس ،برات از موج موهات میگفتم که هر وقت پا گذاشتم تو این جاده عین یه بختک افتاد به جون دلم،از سبزی جنگلش بگم که عین چشمای تو بکره ،دم دمای صبح میشد و ما همینجور تو ماشین تو سکوتش فاز سیاوش قمیشی میگرفتیم و تو پاهای خستتو مینداختی روی داشبورت و من غر میزدم ،یکم دوغ ابعلی باز میکردی و من از ترشی مزه اش که تا ته معده امو میسوزوند قیافه امو مچاله میکردم و تو اون لبخندای قشنگتو عین تیر هوایی شلیک میکردی 

من مثلا بی هوا نگاهم میپرید رو خط لبخندت و تو اروم اروم از شرم جمعش میکردی و من فرمونو بین انگشتام له میکردم و اروم پچ میزدی جلوتو بپا 

من به دستای خدا خیره شده معجزه کرد🥺😭❤️خدایا شکررررت🙏🏼بخاطر یه سری مشکلات عشقم منو تنها کذاشت پا گذاشت رو دلش پشت سرشم نگاه نکرد داغون شدم من  بعد چهار ماه باز برگشت هنوزم باورم نمیشه معجزه شد برام اینو بگم دوستای گلم هیچوقت از خدا ناامید نشید خدا خیلی بزرگتر از این حرفاست از این معجزه های قشنک براتون آرزو میکنم که هیجوره باورتون نشه الهی. همیشه خندتون از تهه دل باشه وگربتون ازسر شوق❤️
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730