اومدم خونه مادرشوهرم چند روز اینجا باشم.. هر ساعت یه داستان داریم از دست کارای خواهرشوهرام و جاریم😅
خواهرشوهرم پسرش ۱۵ سالشه.. یه خرده سرما خورده.. زوری از دیشب تا حالا میخواد یه داروی طب سنتی بهش بده که اونگ نمیخوره.. جامع امام رضا.. نه تایبدش میکنم نه تکذیب.. کلا کاری با طب سنتی و اسلامی ندارم و خودم هم استفاده نمیکنم..
ولی جالبیش اینجاس از دیشب تا حالا مخ همه رو خورده هی به پسرش میگه باید بخوری اونم میگه نمیخورم.. الان هم انقدر زور آورده که پسر ۱۵ ساله با اون هیکلش داره گریه میکنه که نمیخورم.. من دختر ۴ ساله م دوبار بهش بگم شربتتو بخور نخوره میگم نخور..