همه بیان شات پیام رو میزارم....نمیدونم کی مقصر بود،شایدممن سیاست همسرداری. و بلد نبودم،هیچ نمیدونم فقط اینو میدونمکه کسی که عاشقش بودم،کسی که قلبم بخاطر اون میزنه رو دیگ باید به خواست خودم از زندگیم بندازم بیرون،چندین بار تو ترکم کرده و من با التماس کاری کردم برگرده ،دوران نامزدی باید شیرین ترین دوران میشد ولی برای من کوفتم شد،امشب دوباره مثل شبای قبل بهم بی احترامی کرد،دیگ باهام سرد شده،چند وقته ی عزیزم از دهنش در نیومده،امشب همچی رو تموم کردم،باید طلاق بگیرم،ولی خدای بالاسر از دلم خبر داره که هنوز هیچی نشده دلتنگش شدم اما دیگ نباید این بار برگردم،نباید التماسش کنم
خدایا شکرت که منو به همه خواسته هام رسوندی و من خوشحال ترینم،خدایا بهترینم تویی مرسی که همیشه هوامو داری❤️
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
یه خجالتیه پرحرف:] تربچه ی شیطون/شایدم یه رویاپردازهه وسواسی که دندوناش خوناشامیه. تو دنیای زر وقتی خدا از پروانه کوچولو پرسید میخوای بری به بدن متی و پروانه به آینده قشنگش نگاه کرد و گفت حتما حتما من همین کالبد رو میخوام ؛استرپتوکوکوس نومونیای بامزه/حرفایی که میزنم از رویا هام میاد از دنیای پروانه ای قلبم اونجا که پروانه نارنجی متی خنده هاش بوی بهشت میده/وقتی غمگینم لبخند بزن و از کنارم رد شو/ آرزوی شما در حال دانلود است لطفا صبر کنید ! ن ن ن عزیز من پاشو بجنگ زخمی شو زار بزن دستتو بزار رو زانو هاتو و با همون زخمات بازم بجنگ و ب آرزو هات برس :)این جوری شیرین تره.مگه ن!/اگه حرفام برات مسخره بود قضاوتم نکن شاید قضاوتت ریشه ی رویاهامو بخشکونه اون جاست که پروانه کوچولو مثل اون آدم آهنی دلبسته ی بی کلام میشه ...
خودم اولش دلم میخواست خودکشی کنم که رفته الان ۷ ماه گذشته واقعا خوشحالم از نبودنش البته بازم امیدوارم آشتی کنین
پایان سال 1402 بیماریم تموم شده لیسانسمو گرفتم شاغل شدم طلاقمو گرفتم با تمام حق و حقوقم تهمتی که منو به دادگاه انداخت رو به تنهایی ردش میکنم ارزوهامو تو امضا نوشتم که روزی که رسیدم بهش پایینشو امضا کنم و بنویسم بهشون رسیدم
یه خجالتیه پرحرف:] تربچه ی شیطون/شایدم یه رویاپردازهه وسواسی که دندوناش خوناشامیه. تو دنیای زر وقتی خدا از پروانه کوچولو پرسید میخوای بری به بدن متی و پروانه به آینده قشنگش نگاه کرد و گفت حتما حتما من همین کالبد رو میخوام ؛استرپتوکوکوس نومونیای بامزه/حرفایی که میزنم از رویا هام میاد از دنیای پروانه ای قلبم اونجا که پروانه نارنجی متی خنده هاش بوی بهشت میده/وقتی غمگینم لبخند بزن و از کنارم رد شو/ آرزوی شما در حال دانلود است لطفا صبر کنید ! ن ن ن عزیز من پاشو بجنگ زخمی شو زار بزن دستتو بزار رو زانو هاتو و با همون زخمات بازم بجنگ و ب آرزو هات برس :)این جوری شیرین تره.مگه ن!/اگه حرفام برات مسخره بود قضاوتم نکن شاید قضاوتت ریشه ی رویاهامو بخشکونه اون جاست که پروانه کوچولو مثل اون آدم آهنی دلبسته ی بی کلام میشه ...