تو رو خدا بخونید. تا آخر بهم بگین.
من رفتیم ی مغازه با شوهرم. پدرشوهر سابقمم بود اولش نشناخت منو بعد ک شناخت داشتم لباسا نگاه میکردم اومد ب بهانه لباس کنار زل زده ب من حتی زدم رفتم اونور مغازه این باز اومد نگاه کرد چند دقیقه دیگه یه نگاه ب شوهرم کرد و رفت
خیلی نابلد نگاه میکرد ک ب شوهرم نگاه کردم دیدم اونم متوج شده و داره نگاهش میکنه.
چند وقت پیشم شوهر سابقم دیدم رو موتور منو دید ی نگاه کرد منو ی نگاه حقیرانه کردم رومو برگردوندم اونم محل نداد رفت.
ولی چند روز پیش مامانمو دیده بود مامانو میگفت اینقدر نگاه میکرد. زن زده بود.
داییم میگفت پسره میبینه ما رو خیلی نگاه میکنه. خاله هامم میگفتن.
دلیل کارون چیه. خودشون یهو زدن زیر همه چی. پسره غیب شد.
فقط میخام لهمم دلیل ین نگاه های خیره ب فامیلای من چیه.
نمیخام بگم ب اینا برسم ک نکته دوسم داره یا... اولم متاهله. دوما من اصلا از اولم وسش نداشتم. و داستان داره عقدمون. سوما الان شوهرمو با دنیا عوض نمیکنم و خیلی خیلی از اونا سر تر هستش