که هر چی توی خونه گم میشه میندازن گردن من😐
مثلا من خواب بودم بابام نمیدونست عینک شناشو کجا گذاشته داداشمم همینطور
منم خسته و کوفته تازه سرما هم خوردم با کلی تلاش خوابم برده بود
اومدن بالای سرم هر دوشون که همین الان بگو عینکای ما رو کجا گذاشتی
گفتم نمیدونم و دوباره گرفتم خوابیدم
این داداش بیشعورم هی سرو صدا میکرد و داد میزد سرم که کجاست عینک من زود بدش😐
بابام از یه طرف از من میخواستشون😂
بعد که دیدن پیدا نمیشه گفتن حالا تو که هر روز استخر میری از عینکات بده بهمون گفتم آسمون بیاد زمین به خاطر اینکه با این حال بدم منو بیدار کردین عینک بهتون نمیدم الانم برید دیگه اکه رفتی از علی بگیر یکی بهش بگو چند تا عینک گذاشتم داخل کمد و درشو قفل کردم یا خودت برو بردار (همکارم)من خودم مربی شنام پدر گرامی هم استاد نجات غریقن مثلا!😐چون میشناسیم
دیگه به اسم صداشون میکنم گفتم بگم که بعد نپرسین کیه
آخر سر هم خودشون یادشون اومد عینکا رو کجا گذاشتن
منم عین دیوونه ها با سر درد شدید نشستم روی مبل دوست دارم جیغ بنفش بکشم از دستشون این یکی که نیست مامانم و همه میندازن گردن من😂😐
یعنی جورابشون هم گم بشه میگن تقصیر کیه به جز محی🙄😂
اونی که همچین مشکلی داره بیاااا بغلم با هم گریه کنیم